“آژنگ نیوز”:باوندیان دومین سلسله طولانی تاریخ ایران پس از سلسله پادوسبانیان است و خاندانی ایرانی از پادشاهان طبرستان بودند که در حدود ۷۰۰ سال، بیشتر در مناطق کوهستانی آن ناحیه، فرمان راندند. باوندیان به همراه گاوبارگان و پادوسبانیان از جمله سلسله های ساسانی تبار شمال ایران است. شاهان باوندی با نامهای «اسپهبد» و «ملک الجبال» شناخته میشدند. نام این خاندان برگرفته از لقب مؤسس این دودمان، باو پسر شاپور پسر کاووس یکی از شاهزادگان ساسانیاست که در خدمت پادشاهان ساسانیان بوده است.
باوندیان اغلب حکومتی مستقل بودند ولی بعضاً تحت انقیاد خلفا و سلاطین معاصرشان نیز قرار گرفتند. آل باوند از سه خانواده خویشاوند کیوسیه ، اسپهبدیه و کینخواریه تشکیل می شود. مهمترین عوامل پایداری باوندیان به سیاست خارجی آنها در برابر قدرت های موازی باز می گردد. تعامل مثبت، پرهیز از درگیری و اختلاف تا حد امکان عدم ورود به کشاکشهای منطقه ای میان دیگر قدرتها، برقراری روابط خانوادگی و ازدواجهای سیاسی با دیگر خاندانهای حکومت گر پرداخت به موقع خراج در زمانهای خاص و… همه دست در دست هم داد تا این دودمان سده ها در عرصه سیاست منطقه حضور داشته باشند.
شاخه نخست آل باوند که به کیوسیه مشهور است با بر تخت نشستن باو در طبرستان آغاز شده و تا سال ۳۹۷ق ادامه یافت. با سقوط ساسانیان و آغاز فتوحات اعراب در ایران از سالهای ١۴ تا زمان مرگ یزدگرد در سال ۳۱ق همچنان که شهرهای ایران یک به یک سقوط می کردند، اما طبرستان تحت تدبیر باو از خطر سقوط نجات پیدا کرده و در تمام دوران پانزده سال حکومت او آرامش و امنیت بر منطقه حاکم بود. تا زمانی که باو زنده بود در راس قرار داشت و دیگر خاندانها و بزرگان طبرستان به حاشیه رانده شده بودند.
مشهور ترین فرمانروای شاخه کیوسیه شروین باوندی معروف به شروین بزرگ بود که توانست با اتحاد ونداد هرمز قارن وندی سپاه خلیفه عباسی را شکست دهد و اعراب را از طبرستان بیرون و مستقل حکومت کند.پسرش شهریار نیز چون پدر مستقلا سیطره خود بر اتمام طبرستان را حفظ نمود. فی الواقع شروین و شهریار توانستند در روزگاری که تقریبا تمام فلات ایران تحت لوای هارون الرشید قرار داشت با سیاست های بجا و زیرکانه استقلال خود در طبرستان را حفظ کنند.
شاخه اسپهبدیه: مشهورترین حاکم این شاخه شاه غازی رستم بودهاست. دوره او دوران اوج قدرت باوندیان بود. قدرت شاه غازی به اندازه ای بود که سلیمانشاه سلجوقی با کمک او به سلطنت رسید. از این پس ری نیز به مناطق تحت نفوذ باوندیان اضافه شد. غازی رستم همچنین بارها با اسماعیلیان به جنگ پرداخت و آنها را شکست داد.پس از مرگ او به ترتیب پسر و نوه اش علاء الدوله حسن و حسام الدوله اردشیر بر جایگاه اسپهبدی بنشستند.
اردشیر با صلاح الدین ایوبی سرسلسله حکومت ایوبیان مصر و الناصر لدین الله سی و چهارمین خلیفه عباسی، تکش خوارزمشاهی و همینطور سلاطین سلاجقه روم روابط حسنه داشت.با سلجوقیان نیز کما فی السابق اوضاع به خوبی پیش میرفت.آخرین فرد از این خاندان شمس الملوک رستم باوندی بود که چهار سال شاهی کرد با کشته شدن او شاخه دوم باوندیه نیز منقرض شد.در دوران غیبت ۳۰ ساله ی باوندیان در طبرستان اوضاع ایران دچار دگرگونی هایی شده بود. خوارزمشاهیان منقرض شده و مغولان ایران را مورد تاخت و تاز قرار داده بودند.
شاخه کینخواریه : در سال ۱۳۶ ق حسام الدوله اردشیر دوم باوندی پسر شهریار کینخوار خروج کرده و به ترمیم خرابی های ناشی از یورش مغولان پرداخت. از این زمان شاخه سوم از باوندیان با نام کینخواریه رسما پا به عرصه سیاست گذاشت. در این اثناء، هلاکوخان مغول با لشگری وارد ایران شد و سلسله ایلخانان را بنیانگذاری نمود.اسپهبدان بعدی باوندیه به ترتیب علاء الدوله على [دوم] که چهار ماه حکومت کرد تاج الدوله یزدگرد که ۴٩ سال حکومت کرد.
شرف الملوک که شش سال حکومت کرد و فخرالدوله حسن، آخرین فرمانروای دودمان کهنسال باوندی که ۲۶ سال حاکم منطقه بود. او در دوران اسپهبدی خود در جنگی بر سربداران پیروز شد و رقبای محلی را نیز کنار زد اما نهایتا در سال ۷۵۰ ق توسط یکی از همین رقبای محلی به نام کیا افراسیاب چلایی کشته شد.با مرگ او، سلسله کهنسال باوندی پس از هشت قرن پایداری در میان فراز و نشیب های تاریخ، منقرض شدند.
گروه تاریخ