“آژنگ نیوز”:خبر شدیم دوست شاعر ما احمدرضا احمدیسهشنبه بیستم تیرماه ۱۴۰۲ پس از یک دوره بیماری چندماهه، ما را ترک کرد. نخست تسلیت به همسرش سرکار خانم احمدی، و تنها فرزندش ماهور.
در این ساعات تبآلودِ خبر سفر آخرت احمدرضا احمدی، نوشتن کار مشکلی است، بخصوص که چند دهه دوستی و آشنایی و رفت و آمد در خوشیها و ناخوشیها برایم مجسم میشود.
او علیرغم شهرت شاعرانگیاش، که در صف شاعران مدرن دهه چهل به بعد به شمار میرفت، با شعر کلاسیک نیز همواره در ارتباط بود و همزمان که با دوستان آوانگارد خود در رفت و آمد بود، با شخصیتهایی همچون دکتر محمدامین ریاحی، دکتر علی فاضل، دکتر عبدالحسین زرینکوب و… رفت و آمد و دیدارهای منظم داشت. به یاد میآورم دکتر زرینکوب به سفر طولانی خارج از کشور رفته بود و در یک گفتگوی تلفنی از من میپرسید: «راستی از احوال دوست شاعر نوپرداز ما خبر دارید؟» که من خبر میدادم و به احمدرضا نیز میگفتم که زرینکوب احوال تو را پرسیده است.
وجه دیگر او، علاوه بر شاعری، که این اواخر نقاشی و نمایشنامهنویسی نیز بدان افزوده شده بود، طنز خاص و استثنایی او بود. به یاد میآورم که صبحهای جمعه با داریوش شایگان یا دیدار داشت و یا تلفنی گفتگو میکرد و صدای قهقهه هردو را میشنیدم، بابت نکتههایی که با هم مطرح میکردند. شایگان نیز او را خیلی دوست داشت.
در دوران کار مجلهداری من در «کلک» و «بخارا»، نخستین خوانندهای بود که تلفن میکرد و درباره هر مقاله اظهارنظرهای بسیار سودمندی داشت. همه را با دقت میخواند، حتی مقالات فلسفی. در داوریهایش همان چاشنی طنز مخصوص خود را نیز به کار میبرد که ایکاش بشود روزی دفتر گفتههای طنزآمیز او را منتشر کنیم. در دوران مجله «کلک»، جمعهها جلساتی در منزل او برپا میشد و به سرپرستی او گفتگوهایی برای مجله انجام میشد که بسیاری از آنها منتشر شده است، مثل گفتگو با بیژن جلالی، داریوش آشوری، رضا سیدحسینی، مهدی سحابی، مسعود کیمیایی و بسیاری دیگر. در ویرایش این گفتگوها خود رأساً دخالت میکرد که چیزی از قلم نیفتاده باشد.
افتخار میکرد به همسرش و فرزندش که سخت پایبند خانواده خود بود.
گفتنیها درباره او بسیار است که در «بخارا»ی آینده منتشر میکنیم. تسلیت میگویم به دوستداران او و دوستداران سرودههایش و همه کسانی که او را ارج میگذاشتند.
علی دهباشی
گروه گزارش