“آژنگ نیوز”:جامعه شناسی سرقت،یک ضرورت پژوهشی است.بدین معنا که در کنار مقابله قانونی و پیشگیرانه با اینگونه جرایم ،مطالعه جدی پدیده سرقت هم لازم است.
یکی از سارقین در مصاحبه با رسانه های عمومی گفته بود که هر ماشینی را در چشم بهم زدنی سرقت میکند.مردم هم هیچ راهی برای جلوگیری از سرقت خودرویشان ندارند،حتی اگر در داخل آن بخوابند!یا دیگری از زدن قفل اضافه به خودرو به عنوان یک کار بیهوده سخن رانده بود.بدتر از آن صحبتهای یک سارق زور گیر بودکه در برابر دوربین رسانه عمومی در مورد چاقو خوردن یک فرد که می خواسته مانع زورگیری سارقین شود گفته بود:من که نبودم،اما هرکسی به این فرد که می خواسته مانع سرقت شود چاقو زده نوش جانش ویا چیزی شبیه به اینکه دستش درد نکند!
واقعیت این است که در قدیم حتی سرقت و زورگیری هم قواعدی داشت و روشها اینگونه بی رحمانه و بخصوص بی شرمانه و وقیحانه نبود.حتی دربین سارقین قدیمی هم رفتارها و گفتارهایی مشابه با سارقین امروزی دیده نمیشد!!
به نظرمیرسد برای حل این مشکل باید تحلیل جامعه شناسی دقیقی ازوضعیت سارقین بدست آورد.مشخص نیست که تاکنون واقعا در مورد این مدل از سارقین تحقیقات روانشناسی و جامعه شناسی دقیقی صورت گرفته است یاخیر؟درهرحال اجرای چنین پروژه ای یک ضرورت اجتماعی است.
درحقیقت،سرقت به عنوان تهدید یا استفاده اززوردرتلاش برای به دست آوردن وسایل دیگری تعریف شده است.دزدی عمدتاً یک پدیده شهری است واغلب توسط مردان جوان انجام می شود.انگیزه ها نیز متفاوتند وشامل هیجان، تهیه پول برای مواد مخدر،تسویه بدهی یا تلافی ویا کسب شهرت درجامعه متخلفان به عنوان ارتکاب به یک اقدام متهورانه!! است.ازدیگردلایل سرقت نیزبه فاصله طبقاتی،فقر،تمرکز جمعیت ها در شهرها و بروز بیکاری،نا سازگاری فرهنگی و البته شرایط اجتماعی؛میتوان اشاره کرد.
بر اساس پژوهشهای انجام گرفته و جدید،نظریههای جامعهشناختی زیادی درباره جرم وجود دارد وهرکدام به شیوهای متفاوت در خصوص تحلیل این پدیده اظهار نظر میکنند. چهار نظریه مهم در این خصوص عبارتند از: کارکردگرایی ساختاری، گونه شناسی فشار اجتماعی، نظریه تعارض و نظریه برچسب زدن.
کارکردگرایی ساختاری
کارکردگرایی ساختاری استدلال می کند که جامعه در پذیرش رفتار انحرافی(در این مورد سرقت) نقش اساسی را ایفا می کند.جامعه باید به گونه ای آماده سازی شود که به صورت کامل عمل سرقت را تقبیح کند.
گونه شناسی فشار اجتماعی
نظریه فشار اجتماعی عنوان میکند که این سرقت وجنایت می تواند براساس انگیزههای فرد یا عدم پایبندی به اهداف فرهنگی و همچنین باورهای مثبت انسانها؛ صورت پذیرد.
به عنوان مثال،برخی ازافراد به دنبال داشتن یک زندگی ثروتمند هستند،بنابراین ارزشهای پذیرفته شده فرهنگی را کنارگذاشته و به جرم و جنایت روی می آورند.
تئوری تعارض
تئوری تعارض رفتاری مانند سرقت و جنایت را نتیجه نابرابری مادی بین گروه های مختلف اجتماعی–سیاسی می دانند. به بیان دیگر گروه هایی که خود را در موقعیت اجتماعی نابرابر در جامعه می بینند، برای تغییر آن شرایط، از جمله ساختارهایی که به ایجاد آنها کمک کرده است، به رفتارهای انحرافی تمایل دارند.
تئوری برچسب زدن
تئوری برچسب زدن استدلال می کند که رفتار انحرافی اغلب نتیجه اعمال یک برچسب انحرافی ،به یک فرد است. به عنوان مثال، معلمی که به دانش آموزی برچسب بیسوادو تنبل می زند؛ باعث میشود این فرد اعمال و رفتار انحرافی را به عنوان راه حل در پیش بگیرد.
به طور خلاصه، باید تاکید کرد که به دست آوردن درک عمیق تر از نظریه های جامعه شناختی جرم و سرقت می تواند به عنوان پایه ای محکم در مسیر مقابله با این پدیده از دیدگاه عدالت کیفری، روانشناسی، و کمک به خدمت و محافظت از جوامع در نظر گرفته شود.
گروه گزارش