“آژنگ نیوز”:دید و بازدید نوروزی همانگونه که در دربار ساسانی مرسوم بود، در جامعۀ آن زمان احتمالاً بین عامۀ مردم برقرار بوده است. بعد از افتتاح مراسم جشن نوروز توسط پادشاه، پنج روز به باریابی گروهها و اصناف مختلف اختصاص داده میشد. پادشاه جلوس میکرد و روز اول مردم، روز دوم دهقانان و خاندانها، روز سوم سپاهیان و بزرگان و موبدان، روز چهارم نزدیکان و خاصان شاه و روز پنجم خانواده و خدم شاه به درگاه وی بار مییافتند.
در کتاب المحاسن و الاضداد گزارش دیگری از مراسم نوروزی مضبوط است که سبزۀ عید را میشناساند؛ چنین آمده که «بیست روز قبل از نوروز، دوازده ستون از خشت خام در حیاط قصر نصب میکردند و روی یکی از آنها گندم و روی ستون دیگری جو و دیگری برنج و دیگری لوبیا و دیگری عدس و دیگری ارزن و دیگری باقلا و دیگری نخود و دیگری کنجد میکاشتند… و می گفتند هریک از این دانهها بهتر سبز شود و بهتر برسد، نشانۀ آن خواهد بود که آن نوع دانه در آن سال رشد خوب خواهد داشت».
ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه، این سنت را به زمان بازگشت جم از جنگ با ابلیس و سبز شدن چوبهای خشک نسبت داده است. این روز، روز نو بود و «هر شخص از راه تبرک به این روز در تشتی جو کاشت، سپس این رسم در ایرانیان پایدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت استوانه بکارند و از روییدن این غلات به خوبی و بدی، زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند»
حتی تعطیلی ایام نوروزی ریشه در سنت ساسانی دارد؛ چراکه پادشاه در نوروز دربارۀ هیچ کاری شور نمیکرد، مبادا از او کار ناپسندی سر بزند و تمام سال دوام یابد. پس بهترین راه، دست شستن از انجام هر کاری بود
اشارۀ جاحظ به هدایای نوروزی در کتاب «تاج،» پیشینۀ عیدی دادن و ستاندن را هم روشن میکند به نقل از او [«در نوروز و مهرگان] از حقوق پادشاه این است که خاصان و افراد خاندان شاه هدایایی تقدیمش کنند.» این هدایا از مشک و عنبر و جامه و پارچه تا اسب و نیزه و تیر و شمشیر و زر و سیم متفاوت بود. حتی شاعران و خطیبان، هدیهای معنوی در قالب یک قطعه شعر یا خطبهای نغز تقدیم شاه میکردند. شاه در مقابل تحفههایی که دریافت میکرد، دستور میداد که چندبرابر ارزش آن را به آنکس که هدیه داده، عطا کنند. مثلاً «رفتار آنها نسبت به کسی که تیری هدیه کرده بود، این بود که تیر را از خزانه بیرون میآوردند و در حالیکه نام آن شخص بر آن نوشته شده بود، در جایی نصب میکردند و در برابر آن از جامههای خاص شاهی و سایر جامه ها به قدری مینهادند که با ارتفاع تیر برابر شود، و چون برابر میشد صاحب تیر را میخواستند و آن جامه ها را به او میدادند»
در دوران عباسی که وزیران و دبیران ایرانی دیوان خلفا را میگرداندند، هدیۀ نوروزی ارزش معنوی خود را بازیافت و به جای آنکه وسیلهای برای کسب اموال باشد، مجالی شد برای بروز لطف و ذوق شاعران و نویسندگان تا در تبریک و تهنیت این عید، اشعار نغز بسرایند و نامههای لطیف و ظریف برای دوستان بنویسند. در کتابی از حمزۀ اصفهانی به نام «الشعار السائره فی النیروز و المهرجان» گزیدۀ اشعاری که در نوروز و مهرگان بر سر زبانها بود، گردآوری شده است عبارات نغزی که به نثر و نظم تا چندی پیش بر پشت «کارتپستال»ها مینوشتیم و به هنگام نوروز تقدیم دوستان و آشنایان میکردیم، ادامۀ همان سنت ادبی بود که از دورۀ ساسانی به بعد میان ایرانیان
یکی دیگر از عادتهای ایرانیان به هنگام نوروز، پاکی و تمیزی تن و جامه بوده است. بیرونی، استحمام ایرانیان در نوروز را به دلیل مناسبت این روز با هوروتات، نگهبان آبها دانسته است. به همین خاطر است که ایرانیان در سپیدهدم نوروز که از خواب برمیخاستند با آب قنات و حوض خود را میشستند و گاهی نیز برای تبرک و دفع آفات، آب جاری بر خود میریختند هنوز استحمام و طهارت پیش از تحویل سال نو، عملی پسندیده محسوب میشود.
منبع: مقاله:نوروز ساسانی و نوروز ما
مولف: میثم لباف خانیکی
مجله ایران شناسی صفحه: ۲۱ و ۲۲
گروه خبر