“آژنگ نیوز”: تأسیس دارالفنون : بیست سال پیش از تأسیس دارالفنون توکیو و سه سال پس از تأسیس دارالفنون استامبول ، دار الفنون ایران تاسیس گشت. اندیشه تأسیس دارالفنون از مغز امیر کبیر سرچشمه گرفته است. امیر کبیر ترتیبات زندگی و معارف جدید را به اجمال در مدت اقامت کوتاه خود در روسیه و مأموریت طولانی خویش در کشور عثمانی دیده و در جریان کارهای اداری احتیاج ایران را به افراد کاردانی که از معارف جدید با اطلاع باشند دریافته بود. میدانست که مستشاران خارجی کاری برای ایران انجام نمیدهند و نباید خیلی امید به آنها داشت. محصلین اعزامی به خارجه هم در فنونی که تحصیل کرده بودند، آنقدر مهارت نیافته بودند که همۀ احتیاجات ایران را مرتفع سازند و عده آنها هم آنقدر نبود که در همه جا بکار آیند. این ملاحظات به امیر آموخته بود که برای رفع احتیاج ایران باید در پایتخت مملکت مرکزی برای تربیت و تعلیم جوانان ایرانی آماده ساخت که حتی الامکان پیش آمدها و عوارض خارجی نتواند رشته تحصیل یا کار و خدمت ایشان را بگسلد. از اینرو پس از اندک آرامشی که در ایران پدیدار شد به تأسیس دارالفنون همت گماشت.
هدف از تأسیس دارالفنون: نظر امیرکبیر در تأسیس دارالفنون، بیشتر داشتن مدرسه ای فنی و نظامی و صنعتی بوده است برای رفع حوائج نظامی و فنی کشور و شاید در بدو امر به تعلیم و تعلم علوم عالیه و ادبیات که نمیتواند مثمر ثمری عملی برای مردم باشد کمتر نظر داشته و منظور اساسی او آشنا ساختن مردم ایران به صنایع و حرف و فنون جدیدۀ اروپا و انتشار آنها در ایران بوده است علی الخصوص که تدریس ادبیات و حکمت و فلسفه شرق که قسمت اعظم آن بر مبنای لفظ و گفتار است در ایران سابقه طولانی داشته و مدارس قدیمه ایران دانشمندان بزرگی در این علوم تربیت کرده بودند و میکردند و تأسیس مدرسه ای به این منظور تحصیل حاصل بود.
نام دار الفنون: نام مدرسه ای که به فرمان امیر کبیر تأسیس شد «دارالفنون» بود و این نام بالصراحه در روزنامه وقایع اتفاقیه، مکرر دیده میشود ولی خود امیر کبیر در نامه ای که برای استخدام معلم به جان داود نوشته است، آن راه مکتب خانه پادشاهی خوانده و در نخستین خبر تأسیس آن هم تعلیم خانه نام برده شده است و محتمل است که گذاردن نام دارالفنون ، تقلیدی از دارالفنون عثمانی و اساساً تأسیس آن هم به همان اسم و رسم و روش کار یکی از نتیجه های هم چشمی مخصوص امیر با اولیای دولت عثمانی بوده است چه امیر در نتیجه مأموریت سفارت عثمانی و تحریکاتی که در آن کشور علیه او شده بود ، نسبت ب عثمانی ها کینه ای پیدا کرده بود که بعدها در اثر آن پیوسته مواظب و مراقب بود که جریان سیاسی ایران را همیشه با همسایگان آن مقایسه کند و بالاخره هم برای مراعات این نظر نتوانست موازنه ثابتی در اصول روابط خود با همسایگان شمالی و جنوبی (که آنها هم در کار عثمانی ذی نفع بودند ) حفظ کند و سرانجام نیز قربانی این مسئله شد.
محل و ساختمان دارالفنون: محل دار الفنون همانجا بود که الآن دبیرستان دار الفنون هست در سال ۱۲۶۶ در این محل که در شمال شرقی ارگ شاهی و قبلا سربازخانه بود شروع به ساختمان مدرسه کردند تا یکسال کار چندان پیشرفت نداشت و چون امیرکبیر میخواست زودتر نتیجه بگیرد از سال ۱۲۶۷ میرزا رضای مهندس باشی را که در زمان فتحعلی شاه به لندن اعزام شده و در آنجا درس خوانده بود مأمور تهیه نقشه ساختمان کرد میرزا رضا ظاهراً از روی نقشه سربازخانه و عمارت «وولیچ» انگلستان نقشه ساختمان را تهیه نمود و محمد تقی خان معمار باشی ساختمان آن را به عهده گرفت و در همان سال قسمت شرقی آن خاتمه یافت و این عمارت که به قول روزنامه وقایع اتفاقیه بنائی عالی و طرحی جدید مشتمل بر پنجاه حجره منقش مذهب وسیع بوده در سال ۱۲۶۹ با تمام رسید.
نخستین معلمین دارالفنون: معلمینی که امیر برای مدرسه خود میخواست در ایران نبودند و ناچار می بایست از خارج استخدام شوند.چنانکه گفته شد امیر از وضع کار فرانسوی ها و انگلیسی هائی که به ایران آمده بودند اطلاع داشت و میدانست که اینها در درجه اول تابع سیاست دولت خودند نه هواخواه دولت ایران و روسیه را هم شخصاً دیده بود و میدانست که علاوه بر تماس منافع و سابقه کدورت سیاسی از حیث تعلیم و تربیت به پایه ممالک دیگر اروپا نمیرسد و خود از اروپائیان کمک میگیرد و بنابراین برای ترویج معارف جدید در ایران چندان سودمند نیست و بسط نفوذ سیاسی آن دولت نیز ایران را بیش از پیش ناتوان میسازد. از این رو ناچار متوجه دو کشور دیگر اروپائی یعنی اطریش و پروس که شهرتی داشتند شد. این دو کشور هنوز چندان قدرت جهانگیری و سیاست استعماری در خارج از اروپا و منافع سیاسی در ایران نداشتند و از جهت پیشرفت های علمی نیز مشهور بودند به خصوص دولت اطریش که بعد از شکست ناپلئون و تشکیل کنگره وین شهرت بسیار یافته بود. امیر درصدد جلب معلمینی از این دو کشور برآمد و همین امر بود که پس از عزل و قتل امیر اشکال بزرگی برای فرهنگ جدید ایران گشت.
مداخله بیگانگان : انگلیسها با رقابت روسها و برای حفظ هندوستان کاملا مراقب اوضاع ایران بودند و میدانستند که اگر علم و صنعت اروپایی در ایران رواج پیدا کند و عامۀ مردم عالم شوند دیگر نمیتوانند ایران را در همان حال ضعف و توحش و بربریت، نگهدارند. از این رو با مداخلات بسیاری که در همه کارهای ایران داشتند، در صدد برآمدند که نگذارند اطریشی ها با دلگرمی در ایران کار کنند و برای این کار به دولت ایران پیشنهاد و اصرار کردند که یک عده از افسران ایتالیائی را که برضد اطریش شوریده و از آن کشور رانده شده بودند به عنوان معلم در مدرسه جدید التأسیس بپذیرند تا امیر بر سر کار و بر کارها مسلط بود در مقابل آنها مقاومت و با این امر مخالفت میکرد اما چون کار او پریشان گشت اغراض آنان جامه عمل پوشید.
استخدام اطریشی ها : به هر صورت ، امیر در صدد اجرای نظر خویش برآمد و موسیوجان داود را که عضو وزارت خارجه و مترجم دولت ایران و جزو اعضاء سفارت ایران در سن پطرزبورگ بود و امیر او را از ایام سفارت ارزنه الروم میشناخت برای آوردن معلمینی از آلمان (پروس) و اطریش مأمور نمود و به او دستور داد که شش نفر معلم را برای مدت شش سال استخدام کرده تا مبلغ چهار هزار تومان جهت مقرری آنها و چهارصد تومان برای مخارج رفت و آمدشان قرارداد نماید و سندرد و بدل کند. این شش نفر معلم برای دروس ذیل در نظر گرفته شده بودند :
معلم نظام پیاده ـ یکنفر معلم توپخانه یکنفر معلم علم هندسه – یکنفر معلم علم معادن – یکنفر معلم طب وجراحی و تشریح – یکنفر معلم سواره نظام
افتتاح مدرسه: پس از ورود معلمین و پایان یافتن ساختمان شرقی مدرسه از آغاز ماه صفر سال ۱۲۶۸ کارهای مقدماتی مدرسه شروع شد.
منبع
تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران، دکتر حسین محبوب اردکانی، ص ۲۵۳ تا ۲۶۳
گروه تاریخ