“آژنگ نیوز”: کیمیاگری، میراثِ آیینِ مزدیسنا،است. این روایت تاریخی از سوی دکتر مری سِتگاست مطرح شده است:
از علاقهی آشکارِ زرتشت به شناختِ دقیق و سودمندِ جهانِ مادّی یاد کردیم که امروزه آن را علومِ طبیعی مینامیم. از اینرو شاید تصادفی نباشد که یکی از مقدماتِ علمِ امروزی، عملِ کیمیاگری که سوءتفاهماتِ بسیاری دربارهی آن وجود دارد، بر پایبندی به تکاملِ انسان و طبیعت استوار بوده و شباهتِ تکاندهندهای به کمالِ مطلوبِ زرتشتی دارد.
کیمیاگری که امروزه در میانِ مردم با تلاشهای انجامگرفته در قرونِ وسطی برای تبدیلِ سرب به طلا “از راهِ جادو” یکسان پنداشته میشود، در واقع قدمتِ بسیار دارد و برای رسیدن به هدفی ژرفتر بکار میرفته است: به گفتهی کیمیاگری قرون وسطایی: “چگونه میتوان طبیعت را تجلیِ خداوند دانست و خداوند را در طبیعت بازشناخت“.
از نظرِ کیمیاگران نه تنها انسان، بلکه تمامِ قلمروهای طبیعت_موادِ معدنی و نیز گیاهان و جانوران_بهسوی کمالِ غایی در حرکتند: “بلوغی” که کیمیاگر بهواسطهی تواناییِ خود در دگرگون کردنِ جوهرِ مادّی به تحققِ آن یاری میرساند. این نوعی جهانبینی است که در کنارِ توصیفِ کیمیاگر بهعنوانِ “منجیِ مهرورزِ طبیعت”،¹ از آموزههای زرتشت تقریباً تشخیصناپذیر بهنظر میرسد.
میرچا الیاده در پژوهشِ تحسینشدهاش، بوته و کورهی آهنگری، اظهار داشته که کیمیاگری “رؤیای بس کهنِ انسانِ ابزارساز را استمرار میبخشد و به کمال میرساند: مشارکت در به کمال رسانیدنِ مادّه و در عینِ حال به دست آوردنِ کمال برای خود”.
خاستگاهِ این رؤیای بس کهن ناشناخته است؛ در نوشتههای کیمیاگران آمده که آنها بر چیزهایی که از پیش موجود بوده، تکیه میکردهاند: بر سنتی دیرین و ملهم از خداوند.
برخی محققان آغازِ کیمیا را در مدارسِ هرمسیِ(تحوتیِ)مصر در قرونِ دوم و سومِ میلادی دانستهاند، اما دیگران مصرِ هلنیستی را صرفاً وارثِ مجموعهای از معارف میدانند که مدتهای مدید در بینالنهرین تحتتأثیرِ مغان پرورده میشد.
منبع: آنگاه که زرتشت سخن گفت: اصلاح فرهنگ و دین در دوران نوسنگی، مری ستگاست، ترجمهی شهربانو صارمی، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول ۱۳۹۰، ص ۱۷۸ و ۱۷۹.
گروه تاریخ