“آژنگ نیوز”: یاسوکه، اولین سامورایی سیاه ژاپن که بود؟ دراواخرقرن شانزدهم،این جنگجوی مرموز در کنار یک ارباب فئودال به نام “یکپارچه کننده بزرگ” جنگید.
یاسو یک جنگجوی آفریقایی در استخدام نوبوناگا، یک فئودال قدرتمند معروف به “یکپارچه کننده بزرگ” در دوره سنگوکو ژاپن (قرن پانزدهم میلادی)بود.او اولین سامورایی سیاه پوستی، بود که در کنار نوبوناگا هنگام مرگش حضور داشت. طبق افسانه های رایج،نوبوناگا، یاسوکه را موظف کرده بود که سرش را به پسرش برگرداند.
البته فراتر از رابطه یاسوکه با جنگ سالار معروف،اوبه تنهایی شخصیتی سد شکن بود. اگرچه زندگی او مستندات ضعیفی دارد، اما داستان او از ارتباطات فرهنگی شگفت انگیزی که در قرن پانزدهم ژاپن وجود داشت صحبت می کند.
ناتالیا دوان،مورخ دانشگاه آکسفورد، میگوید: «یاسوکه از موانع جغرافیایی، فرهنگی و زبانی عبور کرد تا زندگی جدیدی در سرزمینی بیگانه برای خودش ایجاد کند، این کارچه بر اساس ضرورت یا طراحی قبلی صورت گرفته باشد ،بسیار اهمیت داشت.
یاسوکه کی بود؟
درباره زندگی اولیه یاسوکه اطلاعات زیادی در دست نیست. برخی از مورخان حدس می زنند که او در موزامبیک، اتیوپی یا نیجریه به دنیا آمده است. توماس لاکلی، یکی از نویسندگان کتاب سامورایی آفریقایی: داستان واقعی یاسوکه، یک جنگجوی سیاه افسانه ای در ژاپن فئودال، می گوید که ممکن است یاسوکه در کودکی به بردگی و قاچاق درآمده باشد، اما معتقد است که در زمان آشنایی با الساندرو والیگنانو، او یک مرد آزاد بوده است. والیگنانویک مبلغ یسوعی ایتالیایی بود،اودر سال ۱۵۷۹میلادی از هند به ژاپن سفر کرده و یاسوکه اساساً به عنوان محافظ والیگنانو خدمت می کرد.
لاکلی میگوید: «یاسوکه به عنوان یک فرد قدرتمند به کار گرفته شد،زیرا مبلغان مجاز به داشتن سلاح نبودند». ژاپن در آن زمان در میانه یک قرن جنگ داخلی وحشیانه بود و بنابراین [والیگنانو] به کسی نیاز داشت که از او مراقبت کند.»
جنگ داخلی مورد بحث در سال ۱۴۶۷ با فروپاشی شوگونات آشیکاگا آغاز شد که باعث شد اربابان فئودال رقیب برای کنترل ژاپن به رقابت بپردازند. این درگیری ها تا اواسط دهه ۱۵۰۰ ادامه یافت،در نهایت،نوبوناگا با متحد کردن نیمی از کشور جزیره تحت رژیم ظالم خود، قدرت را تحکیم کرد.
یاسوکه برای اولین بار در سال ۱۵۸۱ با نوبوناگا برخورد کرد زمانی که والیگنانو از جنگ سالار اجازه خواست تا کشور را ترک کند – به گفته لاکلی،این یک رویه مرسوم در این دوره های تاریخی بود. نوبوناگا مجذوب رنگ پوست یاسوکه بود، که در ابتدا معتقد بود با رنگ سیاه پوشانده شده است.همانطور که لاکلی توضیح می دهد،دایمیو دستور داد یاسوکه را بشویند،اما رنگ پوست او بدون تغییر باقی ماند.نوبوناگا یک مهمانی خوشامدگویی برای بازدید کننده خود ترتیب داد که بلافاصله پس از آن رسما وارد خدمت او شد.
“کرونیکل لرد نوبوناگا”، یک کتاب قرن هفدهمی است که توسط یکی از پیروان نوبوناگا نوشته شده است.در این کتاب یاسوکه چنین توصیف می شود: «به نظر می رسد که ۲۶ یا ۲۷ سال داشته باشد. … این مرد قوی به نظر می رسید و رفتار خوبی داشت. علاوه بر این،قدرت مهیب او از ده مرد فراتر رفت.» تواریخ دیگر سامورایی را به عنوان شخصیتی باهوش و با ابهت توصیف می کند که نزدیک به ۱۸۵ سانتیمتر قد داشت. اگرچه یاسوکه قبلاً یک جنگجوی ماهر بود، اما احتمالاً پس از پیوستن به ارتش نوبوناگا، آموزش های رزمی بیشتری را گذراند.
در ژاپن قرن شانزدهم، عنوان سامورایی به عنوان یک جنگجو در خدمت یک لرد یا جنگجوی دیگر تعریف میشد. در سال ۱۵۸۱، نوبوناگا هزاران سامورایی را به کار گرفت – با این حال یاسوکه اولین جنگجوی خارجی بود که وارد صفوف آنها شد. لاکلی میگوید: «او متعلق به «همراهان بسیار کوچک اطراف نوبوناگا بود، که احتمالاً حدود ۳۰ تا ۵۰ [جنگجو]، بودند». به طور سنتی، جنگجویان مسنتری مانند نوبوناگا، (که در اوایل دهه ۵۰ زندگی خود قرارداشت) به رزمندگان جوانتر آموزش میدادند .
اگرچه یاسوکه تنها سیاه پوست وسامورایی حاضردر ارتش نوبوناگا بود.اما او به هیچ وجه تنها آفریقایی حاضر در ژاپن در آن زمان نبود. دوان میگوید: «در طول قرن شانزدهم صدها آفریقایی در ژاپن زندگی میکردند. «[آنها] به عنوان مترجم، سربازو غیره کار می کردند. او می گوید که ساکنان ژاپنی کیوتو از «بیگانه بودن» یاسوکه شگفت زده می شدند، اما احتمالاً بر اساس رنگ پوست او تعصب نشان نمی دادند. به گفته لاکلی، نوبوناگا مرد قدرتمندی بود که کمتر کسی حاضر نبود او را به چالش بکشد، بنابراین تصمیم او برای استخدام یاسوکه بحث برانگیز نبود. در واقع، این سامورایی در میان مردم محلی بسیار محبوب بود، وبرای تماشای او جمع میشدند.
سرنوشت یاسوکه
یاسوکه در ماه های آخر مبارزات اتحاد ارباب فئودال به نوبوناگا پیوست. لاکلی می گوید: «استراتژی او تحمیل صلح با زور اسلحه بود. او با خوشحالی ۱۰هزار نفر را از بین می برد؛ اگر فکر می کرد که اهداف صلح را پیش می برد. اگرچه نوبوناگا در آستانه تکمیل هدف خود برای تثبیت کنترل ژاپن بود، اما پس از خیانت یکی از ژنرال های مورد اعتمادش، آکچی میتسوهید، تلاش های او به طور ناگهانی به پایان رسید.
در ۲۱ ژوئن ۱۵۸۲، میتسوهید به نوبوناگا در کیوتو کمین کرد، در حالی که آنها در مسیر نبرد بودند. میتسوهید هزاران سرباز تحت فرمان خود داشت. نوبوناگا را فقط ۳۰ مرد از حلقه درونی خود همراهی می کردند، از جمله یاسوکه. لاکلی میگوید میتسوهید ۱۳هزار سرباز را به کیوتو آورد [و] معبدی را که [نوبوناگا] در آن اقامت داشت، محاصرهکرد. البته نتیجه این نبرد و مقابله ۱۳ هزار در مقابل ۳۰نفر از پیش مشخص است.
مردان میتسوهید بسیاری از سربازان همراهان نوبوناگا را در طول کمین اولیه سلاخی کردند.سرانجام، نوبوناگا، یاسوکه و خدمتکاری به نام موری رانمارو – همسر فئودال در آن زمان – به یکی از اتاق های معبد عقب نشینی کردند. در اینجا بود که نوبوناگا سپپوکو را انجام داد و با استفاده از شمشیر شکمش را شکافت. سپس رانمارو ، سپپوکو را اجرا کرد و به نوبه خود از یاسوکه خواست سر او را جدا کند.
لاکلی میگوید: «آنان معتقد بودن که:اگر به هر حال میخواهید بمیرید، به دست خودتان ممکن است سریعتر بمیرید، و البته کمی افتخار بدست آورید. هنگامی که نوبوناگا و رانمارو هر دو مردند، یاسوکه در حالی که سر اربابش را به دوش کشیده بود از معبد فرار کرد. یاسوکه با محافظت از بقایای نوبوناگا، شانس میتسوهید را برای گرفتن سر دشمنش و نمایش آن به عنوان راهی برای ایجاد مشروعیت و قدرت دریغ کرد.
دوان می گوید: «دلیل خیانت میتسوهید به نوبوناگا یکی از اسرار بزرگ تاریخ ژاپن است. داستانهای زیادی وجود دارد – که همه آنها از نظر تاریخی قابل تأیید نیستند – درباره آنچه میتوانست به حادثه هونوجی منجر شود.»
اطلاعات زیادی در مورد سرنوشت یاسوکه پس از کمین در دست نیست. به گفته لاکلی، او ممکن است به شدت مجروح شده باشد و به عنوان یکی از آخرین بازماندگان حلقه داخلی نوبوناگا اسیر شده باشد. آخرین سند شناخته شده از یاسوکه توصیف می کند که او توسط رزمندگان میتسوهید به یک مأموریت یسوعی فرستاده شده است. دوان میگوید: «آنچه ما میدانیم این است که میتسوهید یاسوکه را اعدام نکرد.»
لاکلی حدس میزند که میتسوهید از یاسوکه برای جلب حمایت مبلغان یسوعی استفاده کرد. ضمن آنکه ژنرال غاصب فاقد متحدان قابل توجهی بود.او تنها چند روز پس از مرگ نوبوناگا ،جان سالم به در برد. در 2۲ ژوئیه، یکی از نگهبانان نوبوناگا، تویوتومی هیدیوشی، میتسوهید را در نبرد یامازاکی شکست داد. بدین ترتیب هیدیوشی به دومین “یکپارچه کننده بزرگ” ژاپن تبدیل شد و کل کشور را تا سال ۱۵۹۰ متحد کرد.
نقش یاسوکه در فعالیتهای فرهنگ
علیرغم فقدان اطلاعات دقیق در مورد یاسوکه، زندگی این سامورایی الهام بخش طیف وسیعی از اقتباس ها بوده است. در سال ۱۹۶۸، کوروسو یوشیو، نویسنده ژاپنی، کورو سوکه، کتابی برای کودکان منتشر کرد که داستان یاسوکه را دراماتیک می کند. عناوین جدیدتر درباره این جنگجو شامل کتاب لاکلی در سال ۲۰۱۹، نوشته مشترک جفری ژیرارد، و کتاب کودک ۲۰۲۰ جمال ترنر یاسوکه: افسانه سامورایی آفریقایی از جمله این کتابها هستند. یاسوکه همچنین در بازی ویدیویی “Nioh” در سال ۲۰۱۷ ظاهر می شود که در دوره Sengoku اتفاق می افتد.
در سال ۲۰۱۹، چادویک بوزمن، که شاید بیشتر به خاطر ایفای نقش ابرقهرمان همنام درفیلم” پلنگ سیاه مارول” شناخته میشود، برای بازی در نقش یاسوکه در یک فیلم جدید قرارداد امضا کرد. این بازیگر به ددلاین گفته بود: «افسانه یاسوکه یکی از بهترین اسرار تاریخ است، تنها فرد غیرآسیایی است که سامورایی شده است.این فقط یک فیلم اکشن نیست، یک رویداد فرهنگی است، یک تبادل نظر است، و من هیجان زده هستم که بخشی از آن باشم.” البته بوزمن در آگوست ۲۰۲۰ بر اثر سرطان روده بزرگ درگذشت و آینده پروژه نیزنامشخص است.
مترجم:علی محرابی
گروه گزارش