“آژنگ نیوز”: در دوره شاه طهماسب صفوی، اعتنای به زبان فارسی بیشتر و بیشتر شده و حرکت ادبی ایران در قالب زبان فارسی، چه به صورت نثر و چه نظم، کار خود را ادامه داد. درباره شعر، شواهد فراوانی از اعتنای شاه طهماسب به شاعران وجود دارد. این اعتنا در قالب تحویل گرفتن شاعر، کمک مالی به او و نیز واگذاری سیورغالی دائم برای گذران زندگی شاعر است. فضولی شاعری که در بغداد می زیست، درباره مقایسه اعم از خود که در عراق عرب بود و حیرتی تونی که در قزوین و کاشان ایران و کنار حکومت صفوی بود، چنین سروده است:
من ز خاک عرب و حیرتی از ملک عجم
هر دو گشتیم به اظهار سخن کام طلب
یافتیم از دو کرم پیشه مراد دل خویش
او زر از شاه عجم من نظر از شاه عرب
شاه طهماسب به شعر مذهبی توجهی خاص داشت، اما این بدان معنا نبود که به سایر شعرا بی اعتنا باشد.نوشته اند که سلطان قزوینی در بازگشت از سفر هند باریاب حضور شد و چون اراده توطن مشهد مقدس داشت، از آن سر کار وظیفه ای در باره اش مقرر گشت. نیز نوشته اند «أبوالمحامد اسکویی، قصیده دیگری را در مجلس او به نام خود خواند و وصله عظیم گرفت». نیز نوشته اند: روزی در مجلس او تعریف از دهلوی می کردند، اشاره به ضمیری اصفهانی فرمود و گفت: ما نیز خسرو نادره گویی داریم. حرفی اصفهانی از کسانی بود که هفت بندی به قیاس هفت بند حسن کاشی – سرود و مبلغ صله اش را پنجاه تومان – برابر هزار و پانصد روپیه_ نوشته اند.
شاه طهماسب خود نیز شعر می سرود نقل دو بیتی شعر از خود طهماسب نیز که در بیست سالگی سروده و اشاره به توبه خود از مناهی و منکرات دارد، بی مناسبت نیست:
یک چند پی زمرد سوده شدیم
یک چند به یاقوت تر آلوده شدیم
آلودگیی بود به هر رنگی که بود
شستیم به آب توبه آسوده شدیم
به هر روی، اصرار سلاطین صفوی بر زبان فارسی، به رغم آن که زبان مادری ترکی بود، نشانگر عنایت و توجه آنان به گستردگی عمقی و جغرافیایی این زبان است. در برابر نامه های شاه سلیمان عثمانی که غالبا به ترکی نوشته می شد، و پاسخ های شاه طهماسب، به زبان فارسی نوشته میشد و در همین نامه ها مطالب میهن پرستانه بسیاری از او دیده میشود از جمله در پاسخ به سلطان عثمانی، که هوای پادشاهی بر ایران را داشت،چنین مینویسد:
خیال شاهان و هوای پادشاهی ملک ایران که بهترین ملک روی زمین و نشانه خلد برین است، در دِماغ(مغز) او جای گرفته بود
در زمینه شعر در این دوره، و اصولا تمامی دوره صفوی، باید از ادبیات کتیبه ای یاد کرد؛اشعاری که روی بناها نوشته شده و در دوره صفوی، باید از چیزی به نام تاریخ بنا – سال بنای آن بنا بر اساس حروف ابجد در آنها آمده، به مناسبت، مطالب دینی، مذهبی و اخلاقی و نیز وصفی از شاه و صفات او در آنها به چشم میخورد. ادبیات ماده تاریخی نیز نمونه های بسیار فراوانی دارد. گفتنی است که برخی از شاعران، تخصص ویژه ای در سرودن ماده تاریخ داشته اند، یکی از اینان، علی نقی کمره ای شاعر و نه فقیه است که برای بسیاری از امور جزیی نیز ماده تاریخ سروده که بسیاری از آنها در دیوانش به چاپ رسیده است.
کتاب های تاریخی یکی از زمینه های اصلی نگارش آثاری بود که در عین پرداختن به تاریخ، قالبی برای ارائه نثرهای دلپذیر و ادیبانه مؤلفان دانشمند و ادیب آن آثار بود. طی دو تا سه قرن پیش از آن، استفاده از نثرهای مصنوع و دشوار در قصیده پدید آوردن آثار تاریخی رواج یافته بود و در این زمان نیز هنوز، رواج داشت.پیش از یاد از این آثار، باید به کتاب تذکره شاه طهماسب اشاره کرده که خاطرات شخصی او از حوادث و رخدادهای دوران سلطنتش می باشد. این کتاب، گرچه از لحاظ ادبی چندان ارزشی ندارد، اما اولا توجه شاه طهماسب را به زبان فارسی نشان دهد و ثانیا اقدام به شرح حال خود نوشت از سوی وی، یک عمل کاملا ابتکاری به حساب می آید.
یکی از آثار برجسته دوران طهماسب و اندکی پس از آن، کتاب احسن التواریخ از حسن روملو است که هم زمان از ارزش تاریخی و ادبی بالایی برخوردار است. در همین زمینه آثار داستانی – تاریخی چندی پیرامون زندگی شاه اسماعیل و شاه طهماسب پدید آمد که در عین توجه به تاریخ، مطالب در یک فضای داستانی به نگارش در آمده است. این آثار به طور معمول توسط قصه خوانان علاقمند به تاریخ به نگارش در می آمد.از پارسی نویسان دیگر این دوره، قاضی احمد غفاری نویسنده کتاب تاریخ کتاب تاریخ عمومی است که حوادث را تا سال ۹۷۲ دنبال کرده است. نثر این کتاب ساده و روان است.
اثر جامع دیگری کتاب خلاصه التواریخ از قاضی احمد بن حسین قمی است که در قرن دهم تألیف استفاده از احسن التواریخ و آثار دیگر، آگاهی های دست اول تاریخ آمده است. این کتاب نیز از ارزش ادبی بسیار بالایی برخورد می باشد.یکی از معروف ترین آثار هنری این دوره ، شاهنامه شاه طهماسبی است که در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری شده و حاوی شمار زیادی از تصاویر نقاشی شده بسیار نفیس است.این اثر از گران ترین آثار ایرانی است و ارزش هنری بسیاری دارد و همچنین این اثر علاقه شاه طهماسب صفوی به شاهنامه را می رساند.
در این دوره به دلیل گسترش مذهب شیعه و علاقه شاهان صفوی به شعر مذهبی ادبیات مذهبی شیعی نیز رواج پیدا کرد. از مهمترین شاعران این نوع ادبیات محتشم کاشانی است که «اصل وی از قریه نراق قم است، اما در کاشان به وجود آمده و نشو و نما یافته است. وی ابتدا به دنبال علم رفت و با استفاده از ذوق شاعری ثروتی اندوخت. با این حال در اواخر ایام حیات به لنگی پا و احتیاج گرفتار شد و از زکات وظیفه میگرفت.»به نوشته اسکندر بیک، محتشم شعری در ستایش طهماسب و دخترش پریخان خانم سروده از کاشان برای آنان فرستاد، طهماسب گفت:
من راضی نیستم که شعرا زبان به مدح و ثنای من آلایند. قصاید در شأن ولایت پناه و ائمه معصومین علیهم السلام گویند؛ صله اول از ارواح مقدسه حضرات و بعد از آن از ما توقع نمایند.
محتشم پس از آن بود که دوازده بند معروف خویش را در رثای امام حسین (ع) سرود. این دوازده بند با مطلع ((باز این چه شورش است که در خلق عالم است)) به قدری زیبا سروده شد که تا به امروز بزرگی و عظمت خویش را در میان مجموعه مراثی امام حسین (ع) حفظ کرده و موقعیت منحصر خود را در کتیبه های کاشی و پارچه ای حفظ کرده است. همین اشعار سبب شده است که مقبره محتشم در کاشان تا به امروز برپا بماند و زیارتگاه مردم باشد.از محشتم دیوانی نیز برجای مانده که بسیاری از آنها غزل و نیز قصائدی در ستایش طهماسب، پریخان خانم و برخی دیگر از درباریان است. اکنون نمونه ای از دوازده بند مولانا محتشم را می آوریم :
این کشته فتاده به هامون حسین تست
وین صید دست و پا زده در خون حسین تست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تست
شاعر دیگر حیرتی تونی است که در کاشان اقامت کرده و در این شهر درگذشت. به نوشته اسکندر بیک «مولانا حیرتی از هم صحبتان بزم اقدس و معاشران مجلس مقدس» شاه طهماسب بوده است. زمانی که شاه طهماسب فرمانی در نهی از شراب خواری صادر کرد وی به هزل این شعر را گفت:
از حسد امروز زاهد منع ما از باده کرد
و رنه کی آن نامسلمان را غم فردای ماست
زمانی که شاه طهماسب این بیت را شنید به شدت از او خشمگین شد و حیرتی از ترس به مازندران گریخت؛ گرچه بعدها بخشوده شده و با
مهم ترین ویژگی این شاعر نیز در آن است که در عقائد مذهبی خود سخت بوده است. از وی مثنوی بلندی شامل ده هزار و هشتصد بیت شعر برجای مانده که ضمن آن کتاب بهجه المباهج حسن شیعی سبزواری را که در تاریخ پیغمبر و امامان (ع) بوده، به شعر در آورده و نامش را کتیب معجزات نهاده است.
▪️ با این همه باید گفت، غزل چنان در ادبیات فارسی ریشه های استواری داشت که همچنان با قدرت و قوت به حیات خود ادامه می داد. یکی از مشهور ترین این شاعران وحشی بافقی است که در روزگار طهماسب و شاه اسماعیل دوم می زیسته و اشعاری در ستایش شاهان صفوی سروده است. ستایش سلاطین و امرای صفوی سروده است. یکی از بهترین و معروف ترین سروده های او این شعر است :
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی وان دل همه سوز
هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست
دل افسرده غیر از آب و گل نیست
دلم پر شعله گردان، سینه پردود
زبانم کن به گفتن آتش آلود
در اینجا سزاوار است تا از مداحان و قصه خوانان نیز یاد شود که در نشر اشعار نقش مهمی داشتند. مداحان که سابقه طولانی در ادبیات شیعه دارید، در این زمان اعتبار بیشتری یافتند و شاه طهماسب هر ساله مبلغ ها به مداحان ایرانی که مقرری ایشان بود، عنایت می فرمودند.قصه خوانان نیز که کارشان سرگرم کردن مردم و حتی دربار شاهی بود، به رغم مخالفت برخی از فقیهان با کار آنان، نفوذ خویش را حفظ کردند. اسکندر بیک ان شاهنامه خوانی یاد می کند که «شاهنامه خوان بی مثل شعله آوازش بی تکلف و اغراق یک فرسخ زبانه می کشید.»
گروه تاریخ