“آژنگ نیوز”:برای فرهنگ باید پول خرج کرد،این موضوعی است که باور به آن زیاد سخت نیست ،اما عمل به ان خیلی مشکل است!
چندی پیش، درمورد تعطیلی کتابخانه های کانون پرورش فکری کودکان منتشر شد.تعطیلی یک نهاد فرهنگی با نزدیک به هفتاد سال سابقه(سال تاسیس ۱۳۴۴ خورشیدی) باز هم موضوع ضرورت تخصیص یارانه به فعالیتهای فرهنگی را مطرح ساخت،موضوعی که یک اقدام دیرپا و باسابقه است.
برای قرنها،هنروفرهنگ عمدتاً ازطریق یک مدل حمایتی بشردوستانه تأمین مالی میشد.هنرمندان توسط افراد ثروتمند برای تولید آثار هنری یا برای مالکیت خصوصی یا به نفع جامعه گسترده تر؛تأمین مالی می شدند.با این حال،با اختراع ماشین چاپ و سایر اشکال بازتولید محتوا،هنربه کالایی تبدیل شد که میتوانستند آن را به صورت انبوه تولید کنند ودرنتیجه به مصرف انبوه رسید،بنابراین برمیزان هزینه های تولید کالاهای فرهنگی نیز افزوده شد.
به همین جهت سرمایه گذاری در بخش های فرهنگی و خلاق به دلیل مزایای مستقیم و غیرمستقیم آن برای اقتصاد و جامعه حائز اهمیت،بوده است.تخصیص هزینه های عمومی برای حمایت از فرهنگ،به عنوان حمایت ازیک اقدام خوب و شایسته،(مشابه آموزش و مراقبت های بهداشتی) همواره مورد توجه بوده است .
کتابخانهها و مراکز فرهنگی، شرکتهای تولید فیلم، تئاتر، انجمنهای فرهنگی-اجتماعی،موزهها،شرکتهای تئاتر،هنرمندان تجسمی، همه مشمول حمایت مالی دولت هستند.بدین ترتیب، تامین مالی برای بخش های فرهنگی و خلاق یک سرمایه گذاری است نه هزینه.
در کنار همه این مسایل باید به چند نکته توجه کرد.نکته اول:بعد ازاین همه حمایت مالی،وضعیت فعالیتهای فرهنگی چگونه است؟مستقل شده و یا از نظر مالی پیشرفت کرده اند؟ اگر به یک نفر مبلغ ریالی قابل توجهی بدهند،اوآن راخرج خرید کالاهای فرهنگی میکند؟موضوع دیگر،یک سرمایه دارآیا اینک حاضراست در زمینه فعالیتهای فرهنگی سرمایه گذاری کند؟آیامسئولان کشوردر زندگی شخصی،درموردموضوعات فرهنگی دغدغه دارند؟
پاسخ این سولات تا حد زیادی روشن است،زیرا غالب فعالیتهای فرهنگی در کشور درآمدزا نیست.از میزان تیراژ کتاب،مطبوعات و فروش بلیت سینما ،تئاتر و… میتوان میزان استقبال عمومی را از فعالیتهای فرهنگی دریافت.به همین جهت دغدغه بهره گیری از حمایتهای یارانه ای با تردید جدی مواجه شده است.اما ( مسئله در همین اماست) در دنیای امروزین که در خصوص بودجه دولتی به فعالیتهای فرهنگی؛ تجدید نظر میکنند،جهت گیری برنامه ریزی عوض شده است.براین مبنا که حمایت رسمی و بودجه ای دولت کاهش یافته ،به جایش،مالیات دهندگان و تجار باید اضافه در آمدشان را در حوزه های فرهنگی هزینه کنند.از آن مهمتر در دراز مدت فعالیتهای فرهنگی یا باید سود زا شوند و یا به فعالیتهای سودزای اقتصادی متصل شوند.
یک مثال بزنیم روزنامه یومیوری در کشورژاپن،میلیونها نسخه فروش از طریق مشترکین ثابت دارد(درکیوسک عرضه نمیشود)اما همین روزنامه دارای رستوران،سینما و شهر بازی است که عموم مردم از آن استفاده میکنند.نمونه دیگر؛ خبرگزاری معتبر کیودو در یک برج ۳۲ طبقه قرار دارد.از طبقه اول تا سی ام یک هتل معتبر است و طبقات ۳۱ و ۳۲ به خبرگزاری کیودو تعلق دارد.در کنار همه اینها کیودو خبرهای تولید شده را نیز می فروشد.
بدین ترتیب فراهم کردن زمینه کسب درآمد مالی خصوصی،تخصیص وامهای مالی کم بهره وموارددیگردر نهایت باید به استقلال مالی فعالیتهای فرهنگی منتهی شود،همچنین مدیران فرهنگی نیز در زمینه تجارت و مالی آموزش ببینند.
نکته نهایی هم این است که اگر میخواهیم از فرهنگ حمایت شود،ضرورت دارد که مسئولان و تأثیرگذاران جامعه نمونهای از علاقه مندان به فرهنگ شناخته شوند ودیگران(عموم مردم) از نظر نحوه عملکرد ورفتارشان آنها را الگوی خود قرار دهند.
میدانیم که هنر و فرهنگ ظرفیت مقابله با بسیاری از مشکلات و ایجاد همبستگی درجامعه را دارد.اگر به فکربهبود رفاه و سلامت مردم باشیم مشارکت فرهنگی در این زمینه ها هم موثر هستند.به همین جهت متوقف کردن فعالیتهای فرهنگی،بخصوص کتابخوانی،با این استدلال که پول نداریم درست نیست،زیرا اِشکال در روش پول خرج کردن است وگرنه اصل پول خرج کردن ایرادی ندارد!
گروه گزارش