“آژنگ نیوز”:چگونه پیشرفت به بی کفایتی منجر می شود؟در بسیاری از جوامع پیشرفت در نهایت به رسیدن به سطح بی کفایتی منجر میشود. این یک سیر منطقی در یک نظام اداری است. اما در مورد مفهوم رسیدن به سطح بی کفایتی در کشور ما کمتر بحث شده است.ما به غلط تصور میکنیم روند ارتقا ممکن نیست در جایی متوقف شود.
تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا یک مدیر در انجام فعالیتهایش موفق نیست؟حتی اگر این مدیر سلسله مراتب پیشرفت و ارتقاء شغلی را پله پله پیموده باشد؟البته پاسخ به این سوال ساده نیست.درتوضیح تفصیلی آن هم میتوان بهانه گرفت که این مدیر به دلیل فقدان شرایط و امکانات مناسب نتوانسته است به وظایفش بپردازد.اما واقعیت موضوع دیگری است.موضوعی که اول شوخی به نظر می آمد.اما به تدریج چنان جدی شد که به عنوان یک پژوهش مهم مورد توجه قرار گرفت.
برای درک بهتر موضوع باید اشاره کرد که درهرساختار سازمانی،امکان ارزیابی پتانسیل یک کارمند برای ارتقاء بر اساس عملکرد در شغل فعلی اش فراهم می شود.یعنی اعضای یک سازمان،با طی کردن سلسله مراتبی در نهایت به بالاترین سطح شایستگی خود ارتقا می یابند وسپس بیشتر آنها را به مرزناتوانی می رسند.این مقطع “سطح بی کفایتی” نامیده میشودو معنی اش آن است که یک نیروی انسانی در این روند هیچ شانسی برای ارتقاء بیشتر ندارد، بنابراین او به سقف شغلی خود در یک سازمان می رسد.
نکته مهم این است که بیکفایتی کارمند لزوماً به دلیل سختتر بودن پستهای بالاتر آشکار نمیشود.به عنوان مثال،یک کارگر کارخانه در شغل خود میتواند در مدارج شغلی بالا رفته و در نهایت مدیر شود، اما او درمسند مدیریت نمیتواند موفق شود،زیرا در این مرحله مهارتهایی که باعث ارتقای آنها شده است دیگردرشغلشان صدق نمیکنند.غالبا ویژگی های ارتقا شغلی شامل: سابقه،تحصیلات،جوایز،دستاوردها و مانند آن هستند.اما شغل مدیریت نیازمند نکاتی از نظر ظرفیتهای شخصیتی و توانایی های هوش و احساس است،به همین جهت فرد در سیستم در جا میزند!
معنای واضح تر این پدیده آن است که افراد کارشناس و تحصیلکرده ممکن است برای انجام مهارتهای خود بسیار متبحر باشند،اما در سلسله مراتب رشد ودر نهایت پس از رسیدن به سقف شغلی؛ آنها مدیران ضعیفی هستند.چنانکه اشاره شد در این مورد پژوهشهای دقیق صورت گرفت و نتیجه آن به عنوان “اصل پیتر” و به صورت کتاب ،شناخته می شود.خلاصه اصل این است که “در یک سلسله مراتب هر کارمند تمایل دارد تا سطح بی کفایتی موقعیت خود را ارتقا دهد“.
این کتاب توسط دکتر لارنس جی پیتر و ریموند هال در سال ۱۹۶۹ میلادی به نام «اصل پیتر»، منتشر شدآنها در این کتاب «علم مفید سلسلهمراتب» را نیز معرفی میکنند، که «سهواً» توسط پیتر پایهگذاری شد.”اصل پیتر”بر این باور است که در یک سلسله مراتب، اعضا تا زمانی که با شایستگی کار کنند، ارتقا می یابند. سپس آنها دیر یا زود به جایگاهی ارتقا می یابند که دیگر صلاحیت ندارند (“سطح بی کفایتی” آنها) و در آنجا باقی می مانند و نمی توانند ترفیعات بیشتری کسب کنند.در نتیجه پیتر بیان می کند که “به مرور زمان، هر پستی توسط کارمندی اشغال میشود که برای انجام وظایف خود ناتوان است” و همچنین اضافه می کند که “کار توسط آن دسته از کارمندانی انجام می شود که هنوز به سطح بی کفایتی خود نرسیده اند“.
البته اصل رسیدن به سطح بی کفایتی در اغلب موضوعات و پدیده ها حاکم است.در حقیقت هر روشی که کارآمدی داشته باشد،از آن در برنامه های مختلف وبه تدریج چالش برانگیزتر استفاده می شود؛ تا زمانی که شکست بخورد.اما نکته اصلی این است که در اجتماع این آگاهی ایجاد شود که ممکن است یک مدیر در جایگاهش دیگر نتواند فعالیت کند، چون توانایی آن را ندارد.یا یک روش دیگر کاربردی نباشد.زیرا اگر این واقعیت را نپذیریم تغییر در رفتار و اداره سازمان ایجاد نخواهیم کرد.
نکته تکمیلی هم اینکه:کتاب پیتر به ۳۰ ناشر پیشنهاد شد،اما همه آنها انتشارش را رد کردند. تا اینکه یک ناشر آن را قبول کرد.پس از آن این کتاب، هشت میلیون نسخه فروخت و به ۳۸ زبان ترجمه شد.
گروه گزارش