“آژنگ نیوز”: دیدگاه مورخان گوناگون درباره سلطان جلال الدین خوارزمشاه.وی بنیانگذار سلسله خوارزمشاهیان در تاریخ میانه ایران و پیش از هجوم مغولان به کشورمان بود.
سلطان جلال الدین .. جوشن از پشت بازانداخت و اسب در آب انداخت و بر مثال شیر غیور از جیحون عبور کرد… چنگیز خان چون آن حال مشاهده کرد، روی به پسران آورد و گفت: از پدر، پسر مثل او باید
(عطاملک جوینی، تاریخ جهانگشا)
باینال نوین، فرمانده کارکشته مغول، چون گریز شگفت آور سلطان جلال الدین را از محاصره مغولان دید، تازیانه اش را به دنبال او در هوا به گردش در آورد و گفت: هر کجا روی به سلامت باش که مرد زمان و برگزیده اقران تویی …
(سیرت جلال الدین منکبرنی)
به من تهنیت میگوئید و شادی می کنید! به زودی زبان نبودن او را خواهید دید. به خدا که این شکست او، سبب داخل شدن سپاه تاتار به بلاد اسلام خواهد شد. این خوارزمی سدی بود در بین ما و یاجوج و مأجوج….
(سخن الملک الأشرف موسی، دشمن سلطان جلال الدین، پس از شنیدن خبر مرگ او)
… تا قریب سی سال پس از قتل سلطان جلال الدین منکبرنی، هنوز مردم او را زنده می پنداشتند و هر چند صباح کسی خروج میکرد و میگفت من سلطانم و مردم را در انبساط و مغول را در و متشت می انداخت. حتی در حق او افسانه ها ساختند و نقل کردند. کسی نمی خواست مردن چنان مرد دلاوری را که در تمام حیات دقیقه ای آرام نداشت و حریف پر زور کفار مغول بود، باور کند.
(عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول)
مردی بود اسمر (گندمگون) و تقریباً کوتاه بالا و ترک شکل و ترکی گوی بود که به پارسی هم سخن میگفت. شجاعت او زبانزد بود و از تمام لشکر دلیرتر، به هر چیز غضب نمیکرد و دشنام نمیداد و خنده او جز تبسم نبود. سخن بسیار نمیگفت و عدل را دوست داشت و بر رعیت مهربان بود. زیر نامههای خویش عبده و گاه خادمه مینوشت و اصرار داشت او را سلطان خطاب نکنند.
(سیرت جلال الدین منکبرتی)
کمالالدین اسماعیل فرزند جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی در هنگام فتح اصفهان بدست جلالالدین خوارزمشاه شعری سرود که بدین شرح میباشد:
مژده که خوارزمشاه شهر صفاهان گرفت
ملک عراقین را همچو خراسان گرفت
ماهچهٔ چتر او قلهٔ گردون گشاد
مورچهٔ تیغ او ملک سلیمان گرفت
گروه تاریخ