“آژنگ نیوز”: جغرافیا در عهد ساسانی،از جمله دانشهای مهم و کاربردی بوده است. ایرانیان برای سده های متوالی تقسیمات جغرافیایی جهان را با نگرشی اسطوره ای مینگریستند. سپس، هنگامی که در عهد ساسانی تدوین علوم و دانش های زمانه همراه با جنبش فرهنگی جامه عمل به خود پوشید، جغرافیای اساطیری نیز رفته رفته خود را با واقعیات هماهنگ کرد و طرح واقعی خود را بازیافت. تنها رساله جغرافیایی که از این دوره به پهلوی باقی مانده است، بیانگر همین تحول است و نشان میدهد که در عهد خسرو انوشیروان، همراه با نهضت علوم، ایرانیان دانش جغرافیا را نیز بازشناخته و گسترش داده اند.
نگرش اساطیری ایرانیان باستان را درباره کشورها، شهرها، کوهها و دریاها در متنهای اوستایی و پهلوی می توان بازیافت. بنابر دیدگاه ایرانیان باستان، زمین به هفت پاره (اقلیم، کشور) تقسیم شده است: کشور میانی که خود به اندازه تمامی شش کشور دیگر است، خونیره و شش کشور دیگر ارزه در شرق، سوه در غرب، فرددفش در جنوب شرقی، ویددفش در جنوب غربی، وروجرشت در شمال شرقی و وروبرشت” در شمال غربی هستند سرزمین ایرانویج، خاستگاه اساطیری ایرانیان، در منطقه آباد و حاصلخیز خونیره واقع است. هفت کشور مذکور به وسیله دریاها، جنگلها و کوهها از یکدیگر جدا شده اند.
به روایت بندهشن، دو رشته کوه البرز و تیرگ، یا تیرگ البرز، به ترتیب پیرامون زمین و سطح فوقانی زمین را به دو نیم تقسیم می کنند. ایزد تیشتر با آوردن باران دریای فراخگرت را در کنار البرز ایجاد کرد. سپس، شش دریای دیگر سرتاسر زمین را فراگرفت: دریای پوئیتیک، دریای کمروت، دریای ستویس، دریای سیاوبن، و دو دریایی که یکی میان ارزه و خونیره، و دیگری میان خونیره و سوه قرار دارد.
مهرداد بهار کشورها، رودها و کوه های اساطیری را با واقعیات مقایسه کرده و نتیجه گرفته است که دریای فراخگرت همان اقیانوس هند، دریای پوئیتیک خلیج فارس، دریای ستویس دریای عمان، فرددفش جزیره سیلان، دریای کمروت دریای کاسپین یا خزر، و دریای سیاوبن دریای سیاه و مدیترانه است. دو دریایی که میان خونیره، ارزه و سوه قرار دارند نیز دریای سرخ و خلیج بنگال اند. بدین ترتیب، کشور سوه آفریقا و کشور ارزه هندوچین و چین اند.
تنها اثر مستقل دوره ساسانی به زبان پهلوی درباره جغرافیای تاریخی شهرها، رساله کوچک شهرستان های ایرانشهر است. گرچه تدوین نهایی این رساله، همانند دیگر آثار پهلوی، در سده سوم هجری انجام یافته است، نگارش نخستین آن به احتمال، مربوط به اواخر دوران ساسانی است. به نظر می رسد از جمله منابع این رساله خدای نامه دوره ساسانی بوده که از سویی مورد استفاده جغرافیانویسان اسلامی نیز بوده است. مؤلف این اثر شناخته نیست. او ایرانشهر را براساس تقسیم بندی دوره خسرو انوشیروان به چهار ناحیه شرق و غرب و جنوب و شمال تقسیم کرده و برای هر ناحیه شهرهایی را برشمرده است. برخی از این شهرها عبارت اند از: سمرقند و شادفرخ خسرو در شرق، تیسفون و مدینه در غرب، کابل و اشکر در جنوب، و آذربایجان و آمل در شمال. این رساله به واسطه انتساب برخی از شهرها به شاهان
اساطیری پای از محدوده واقعیات بیرون نهاده است. همچنین، از مزایای آن ذکر نام بنیان گذاران برخی از شهرهای ایران است در برخی دیگر از متنهای اوستایی و پهلوی نیز اشاراتی به جغرافیای باستانی ایران شده است، از جمله:
بخش نخست وندیداد
سرزمین های ایران را که اهوره مزدا آفریده و اهریمن آنها را آلوده ساخته است، برمی شمارد.
مؤلف بندهشن
در بخش نهم با عنوان «درباره چگونگی زمینها» به اسطوره پیدایی هفت کشور و چگونگی تقسیم آنها، پیدایش دریاها، کوهها، دریاچه ها و رودها اشاره کرده است. نیز در بخش شانزدهم با عنوان درباره «شهرهای نامی ایرانشهر که اقامتگاه کیان بوده اند»، نام های جغرافیایی چندی یاد شده است. مؤلف بندهشن به هنگام شمارش کوهها، می نویسد: «مانند آنها که نامشان به ایادگاریها و نوشته ها پیداست». این جمله بیانگر آن است که مؤلف از آثار دیگری در باره جغرافیای ایران آگاهی داشته است که اکنون موجود نیستند.
مؤلف گزیده های زادسپرم
در فصل سوم، از دریاها، کوهها، دریاچه ها و رودهای اساطیری یاد کرده است.
گروه تاریخ