“آژنگ نیوز”: توماس ادوارد لارنس در ۱۶ اوت ۱۸۸۸ میلادی در ولز شمالی به دنیا آمد. لارنس در سن جوانی به تاریخ، فرهنگ و سفر علاقه نشان داد و با دوچرخه سراسر انگلستان طی کرد تا قلعه ها و کلیساهای مختلف را مطالعه کند. او برای مطالعه تاریخ در کالج عیسی در آکسفورد تحصیل کرد، اما مهمتر از تحصیلاتش، تجربه او در تعطیلات تابستانی در سال ۱۹۰۸ بود، زمانی که از فرانسه تا سوریه (در آن زمان بخشی از امپراتوری عثمانی) با دوچرخه رفت. او اولین طعم واقعی فرهنگ هایی غیر از فرهنگ خود را چشید وتوجه اش به زندگی پرماجرا و اکتشاف معطوف شد.
لارنس پس از فارغ التحصیلی در سال ۱۹۱۰ مدت کوتاهی را به عنوان باستان شناس در شمال سوریه گذراند، اما به زودی، دولت بریتانیا برنامه های دیگری برای او داشت. همانطور که جنگ بزرگ بر سر اروپا در حال رخ دادن بود، آنها او را به شمال سوریه برای تحقیق و بررسی بیشتر فرستادند.زیرا او آینده ای را به درستی پیش بینی کرده بود که در آن فرانسه و انگلیس منطقه را در طول جنگ و پس از آن تقسیم کنند. هنگامی که جنگ در سال ۱۹۱۴ شروع شد، خانواده لارنس آسیب فراوان دید، زیرا دو برادر او تنها چند ماه با فاصله از یکدیگر، در عملیات نظامی کشته شدند.
سال بعد، لارنس در آژانس اطلاعاتی دفتر عرب سمتی گرفت که او را همزمان با شورشیان عرب در ژوئن ۱۹۱۶ در همان مکان قرار داد. بریتانیا یک کشور عربی متحد را به رسمیت میشناخت و به آن امیدوار بود، به خصوص که این امر باعث تضعیف عثمانی می شد. این امر موجب دشمنی امپراتوری عثمانی بود، بنابراین لارنس را برای ملاقات با ملک حسین و پسرانش فرستادند.لارنس بیش از همه تحت تأثیر فیصل اول بن الحسین بن علی الهاشمی قرار گرفت و با هم برنامه هایی برای حمله به عقبه در اردن امروزی ترتیب دادند.تصرف عقبه به دلیل موقعیت جغرافیایی و سواحل دریای سرخ که به خوبی از آن دفاع شده بود غیرممکن بود،اما فیصل جنگجوی بزرگ و بدنام عودا ابو طایه و افرادش را در کنار خود داشت، بنابراین آنها این خطر را به جان خریدند.
لورنس و نیروها به مدت دو ماه با شتر سفر کردندوازمیان کوههای کمتر محافظت شده به محل نبرد رسیدند وبیش از ۳۰۰ سرباز را درعقبه کشتند،در حالی که خودشان فقط متحمل دونفر تلفات شدند.با وجود آنچه که در فیلم لورنس عربستان نشان میدهند،اما خودلارنس چندان اهل جنگجویی نبود.اوکه فقط پنج فوت و پنج اینچ ایستاده بودوهیچ آموزش نظامی نداشت،در مقایسه با شمشیربازان ماهری مانند تایه، دقیقاً یک مبارز ماهرنبود. در واقع،در جنگ عقبه،حتی لورنس به طور تصادفی به شتر خودش شلیک کرد و درست زمانی که لشکر او به سمت جنگ پیش میرفتند او از روی اسب سر خورد و به زمین افتاد.نه دقیقاً چیزهایی که فیلمها از آن ساخته شدهاند،اما نبرد موفقیت بزرگی بود و شهرت لارنس هم در داخل وهم در خارج از کشور تقویت شد.
شرح عکس:مهمانی امیر فیصل در ورسای، در جریان کنفرانس صلح پاریس در سال ۱۹۱۹. از چپ به راست: رستم حیدر، نوری السعید، شاهزاده فیصل (جلو)، ناخدا پیسانی (عقب)، لورنس، خدمتکار فیصل (نام نامشخص)، ناخدا حسن خدری. (نویسنده ناشناس/ویکیم
با این حال، در ۲۰ نوامبر ۱۹۱۷، زمانی که لارنس توسط عوامل عثمانی دستگیر شد، اوضاع به سمت بسیار بدی پیش رفت.اوتوسط نگهبانان مورد شکنجه قرارگرفت،که باعث شد تا سالها از نظر روانی آسیب ببیند.با وجود این،او پس از آزادی مجددا فعالیتهایش را از سر گرفت.اوامیدوار بود به اعراب کمک کند تا به استقلال سیاسی دست یابند و فرهنگ خود را حفظ کنند تا اینکه تحت انقیاد یا به عنوان مهره توسط قدرت های اروپایی مورد استفاده قرار گیرند.او حتی سعی کرد به فیصل در تصرف دمشق کمک کند،اما استرالیایی ها قبل از اینکه او فرصتی پیدا کند، شهر را تصرف کردند.در نهایت، ترس لارنس از اشغال هنگامی که فرانسه سوریه را گرفت،موجب بروز جنگ فرانسه و سوریه شد.در آن زمان،لورنس در سرزمین مادری خود،انگلستان،سرهنگ بود.لارنس بقیه عمر خود را به نوشتن کتاب وحضور درمشاغل مختلف نظامی گذراند تا اینکه درسال ۱۹۳۵ در ۴۶ سالگی در یک تصادف موتورسیکلت درگذشت.
ترجمه:علی محرابی
گروه تاریخ