“آژنگ نیوز”: متأسفانه چاپخانۀ نشریه توفیق درخیابان سپهسالار تهران و در نزدیکی میدان مخبرالدوله و بازار تهران در آستانه تخریب ونابودی قراردارد.
چاپ رنگین روزنامۀ توفیق فقط یک ساختمان اصیل قدیمی نیست. حتی فقط «یک نمونه از معماری سنتی زیبای ایران» نیست. «چاپ رنگین» بخش اصیلی از «تاریخ مطبوعات طنزایران در قرن گذشته» است.
نشریهای استثنائی نیم قرن در این سرزمین منتشر شد و چند دهه در این محل به چاپ رسید که محل هیأت تحریریۀ روزنامۀ معروف توفیق بود.
«خیابان باغ سپهسالار» (خیابان «صف» کنونی) که «شرکت چاپ رنگین» در آن قرار دارد نیز یک محل تاریخیست که میرزا حسین خان #مشیرالدوله «سپهسالار» صدراعظم ایران در آن میزیسته است.
خود «چاپ رنگین» نیز یک چاپخانۀ تاریخی است چون نخستین چاپخانۀ زنگی ایران است. مؤسسان «شرکت سهامی چاپ رنگین» نیز کسانی چون تاجر خوشنام #خسروشاهی و عدهای از مستشاران دیوان عالی کشور بودند. از ۷۰ سال پیش روزنامۀ توفیق در این محل به چاپ میرسید و در ۶۰ سال پیش برادران توفیق اکثریت سهام این چاپخانه را خریدند.
«چاپخانۀ رنگین» از جهات دیگری نیز یک محل تاریخی است و اتفاقات تاریخی مهمی در آن یا دربارۀ آن رخ داده است. در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تمام نسخههای روزنامه توفیق که در آن روز به چاپ رسیده بود و تمام اصل مقالهها و اشعار آن شماره و تمام گراورها و کلیشههای آن شمارۀ توفیق بهوسیله کارگران چاپخانه به چاه این چاپخانه ریخته شد.
«چاپ رنگینِ» روزنامۀ توفیق آنقدر چاپخانۀ مهمی بود که حتی نخستوزیر قدرتمندی مانند #هویدا نمیتوانست آن را ببندد و فقط شاه میتوانست دستور بستن آن را بدهد. در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۱ ده ماه بود که هویدا روزنامۀ توفیق را با کسب دستور شاه توقیف کرده بود ولی نشریات دیگر غیر سیاسی توفیق مثل ماهنامۀ توفیق، سالنامۀ توفیق و کتابهای صرفاً فکاهی توفیق در «چاپ رنگین» به چاپ میرسید. هویدا برای اینکه آخرین تیر خلاص را هم به توفیق بزند نقشه کشید که چاپخانه توفیق را هم ببندد. او تصمیم گرفت برای تحریک شاه و گرفتن اجازۀ بستن «چاپ رنگین» به او به دروغ بگوید:
اعلیحضرتا، با وجود اینکه دستور توقیف روزنامۀ توفیق را داده بودید، چون چاپخانۀ رنگین مال خود برادران توفیق است امر ملوکانه را زیر پا گذاشته تمرد از امر ملوکانه کرده و در آنجا مخفیانه روزنامۀ توفیق را بازچاپ کردهاند! … او برای اینکه این دروغ را مستند به گزارش مقامات مطبوعاتی و اطلاعاتی کند دستور داد وزیر دادگستری، وزیر اطلاعات، وزیر مشاور، معاون وزیر اطلاعات، مدیر کل مطبوعات وزارت اطلاعات، رئیس ادارۀ اطلاعات شهربانی، معاون ادارۀ اطلاعات شهربانی و رئیس بخش مطبوعات ساواک در کاخ نخستوزیری جلسهای علیه روزنامۀ توفیق و چاپخانۀ آن تشکیل دهند و گزارشی با امضای آن آقایان مبنیبر تمرد برادران توفیق و چاپ دوبارۀ روزنامۀ توفیق در «چاپرنگین» تهیه کنند «تا در اسرع وقت توسط نخستوزیر از شرف عرض مبارک همایونی بگذرد».
چاپخانۀ توفیق آن قدر مهم بود که نخستوزیر تنها با اینچنین گزارش دروغین توانست اجازه بستن آن را بگیرد.
متأسفانه مقامات میراث فرهنگی و شهرداری تهران هنوز در کش و قوس حفظ این میراث فرهنگی یا به امان خدا رها کردن «چاپ رنگین» و تخریب آن توسط مالک سودجوی فعلی آن هستند، در حالیکه وقتی شهرداری از میراث فرهنگی میپرسد «مشخص میشود ملک واجد ارزش و تخریب آن ممنوع است» و «شورای میراث فرهنگی» رأی به ثبت آن در فهرست میراث فرهنگی داده است. سازمان میراث فرهنگی متأسفانه هنوز آن را «ثبت میراث ملی» نمیکند و کار به صورت همان «رأی شورای میراث فرهنگی» باقی میماند… و مالک به صورت غیر مجاز بتدریج مشغول تخریب سقف و دیوار این بنای تاریخی است!
درستترین تصمیمی که «میراث فرهنگی» و «شهرداری تهران» می توانندبگیرند این است که مانع تخریب و بازسازی این بنای تاریخی زیبای سنتی تقریباً صد ساله ایران شود ودر گام بعدی آن به موزۀ طنزایران تبدیل کندتا مکانی برای تجمع طنزنویسان و طنزپردازان ایران باشد. به ویژه اینکه ۳۰ اردیبهشت ماه سال آینده یکصدمین سالگرد «انتشار نخستین شماره روزنامه توفیق» در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۰۲است و این موزه را میشود به آن مناسبت افتتاح کرد.
گروه تاریخ