“آژنگ نیوز”:تاریخِ جایگزین و جایگاه آن در تاریخنگاری ترجمه و مطالعات چیست؟
تاریخ جایگزین در زبان فارسی با عناوینی همچون تاریخ غیرواقع و تاریخ مجازی نیز شناخته شده و در انگلیسی نیز تحت عناوین مختلف (counterfactual history, alternative history, virtual history) مطرح میباشد. تاریخ جایگزین رویکردی تخیلی و در عین حال علمی به تاریخ است که بهطور کلی بهمثابۀ نوعی فرم داستانی به گونۀ ادبی رمان تاریخی تعلق دارد. تاریخ جایگزین سعی دارد با سامان دادن فرضها و وقایع خیالی ولی منطقی به بازاندیشی در سیر تاریخ پرداخته و سناریوهای دیگری-خلاف آنچه در واقع اتفاق افتاده-عرضه دارد. این رویکرد در قالب پرسش «چه میشد اگر…؟ what if» پیگیری میشود و از نظر منطق زمانی-زبانی پیرو شرطی نوع سوّم در زبان انگلیسی است. بهعبارتی، درک آنچه اتفاق نیفتاده یا میتوانسته اتفاق بیفتد و تأثیر محتمل آن، موضوع اصلی در تاریخ جایگزین محسوب میشود.
اهمیت این رویکرد در این نکته نهفته است که پرسش «چه میشد اگر…؟» میتواند گذشتههای دیگری را عرضه دارد و به همان اعتبار میتوان آیندههای متعددی را در پرتوی تصمیمات کنونی تصور کرد. از نمونه پرسشهای مطرح در تاریخ جایگزین میتوان به موارد متعددی اشاره کرد: اگر جنگ جهانی اتفاق نمیافتاد، جهان امروز چگونه جایی میشد؟ چه میشد اگر ایران در جنگ با روسها پیروز میشد؟ و هزاران «چه میشد اگر…؟» دیگر.
تاریخ جایگزین در مطالعات ترجمه نیز قابلیت پژوهشی دارد اما کمتر مورد استفاده قرار گرفته و آن نیز اغلب به طور ضمنی و غیرآگاهانه بوده است. این رویکرد در تاریخ عمل و نظریۀ ترجمه میتواند تاریخ-جهانهای دیگری را به مخاطب عرضه دارد؛ برای مثال: اگر فلان کتاب ترجمه میشد (نمیشد)، روند تاریخ در ادامه چگونه تغییر میکرد؟ اگر مطالعات ترجمه بهجای غرب در شرق توسعه مییافت، مفاهیم و چهارچوبهای نظری آن چگونه میشد؟ اگر در ایران پژوهش ترجمه در سنت فرانسوی آن دریافت میشد، وضعیت رشتۀ مترجمی در دانشگاه چگونه رقم میخورد؟
اینک تاریخ جایگزین را با دو مثال از تاریخ ترجمه در ایران توضیح میدهم. ترجمه یا عدمترجمه اثر ارسطو دربارۀ سیاست در عصر زرین اسلامی محل مناقشه و بحث بسیار بوده است. برخی معتقدند اثر ارسطو دربارۀ سیاست به عربی ترجمه نشد و فلسفه سیاسیِ دورۀ اسلامی در فقدان آن و عمدتاً با توجه به آراء افلاطون تأسیس شد که همین شیوه از تفکر بعدها در تحولات سیاسی ایران و جهان اسلام نقش مهمی ایفا کرد. حال میتوان این پرسش را مطرح کرد که چه میشد اگر اثر ارسطو دربارۀ سیاست به عربی ترجمه میشد؟ اگر این اتفاق میافتاد، سرشت اندیشۀ سیاسیِ دستگاه خلافت و بالطبع آن سرنوشت ایران و سرزمینهای اسلامی چگونه رقم میخورد؟
در مثال دوم، به ذبیحالله منصوری توجه کنیم. منصوری یکی از پرچمداران مکتب بسط در ترجمه محسوب میشود و ترجیح وی به ترجمه آزاد فراتر از حد معمول بود که خود منجر به جرحوتعدیل فراوان در مطالب متن اصلی میشد. آثار وی معمولاً بدون منع و تذکر منتشر میشد و از قضا طرفداران جدی نیز داشت. تاریخ جایگزین این پرسش را مطرح میکند که اگر ذبیحالله منصوری با معیار تطبیق با متن اصلی و قوانین سختگیرانۀ کپیرایت مواجه میشد، چه بر سر ترجمههای وی میآمد؟ سرنوشت خود او چه میشد؟ چه واکنشی میتوانست داشته باشد؟
بنابراین، تاریخِ جایگزینِ ترجمه میتواند تاریخیت نهفته در عمل و نظریۀ ترجمه را نشان داده و پرتوی بر برساختهبودن مفاهیم و کُنشهای ترجمانی بیفکند. یکی از ویژگیهای تاریخ جایگزین قابلیت آن در همگانیسازی تاریخ است که خود ناشی از ژانر داستانی و تخیلی این شیوه میباشد که میتواند طیف وسیعی از مخاطبان عمومی را به موضوع تاریخ جذب کند. البته، تاریخ جایگزین را میتوان در ژانر علمی و دانشگاهی نیز پیگیری کرد که خود مستلزم مهارت در روشِ پژوهش در بررسیِ فرضیههای علّی-تاریخی است.
گروه تاریخ