“آژنگ نیوز”:مصطفی ملکیان یکی از چهره های شاخص در صحنه ی اندیشه ورزی و سخنوری است و علاقه مندان بسیاری در میان معرفت اندوزان و فرهنگ دوستان دارد نگارنده در ده نکته اجمالا به نقد عالیجناب ملکیان می پردازد گفتن ندارد که نقد اصحاب نظر به هیچ وجه به معنی نفی مطلق نبوده بل ناظر به عطف توجه به کارنامه علمی ایشان و ترغیب مخاطبان به خوانش انتقادی آثار است:
۱- ملکیان و امثال ایشان در سپهر فکری ایرانیان صاحب یک سنت نظری مدون، تاثیرگذار و نظامند نیستند و بنابراین مساعی ایشان مع الاسف به ذوق ورزی های شخصی تقلیل پیدا کرده است و کمتر دغدغه ی تبیین و توصیف مسائل انسانی و اجتماعی ایران و ایرانی را داشته اند و کمتر در ارتقای سطح اندیشگی و اصلاح رویه های جامعوی و اجتماعی، سیاسی منشا اثر بوده اند.
۲- ملکیان به عنوان یک اندیشه ورز ارجمند کمتر توفیق پروبلماتیزه کردن مسئله ایران و ارائه ی راه کارهای جامعه ساز و سازنده در خلال انواع بحران های کشور را داشته است و نقطه نظرات ایشان بیشتر به طرح برخی انتقادات عام منحصر شده است.
۳- جناب ملکیان در آمیزش نامتناجس و ناهمجوش عرصه هایی چون منطق، روان شناسی، فلسفه و ادبیات سال های سال دست اندار کار بوده اند بدون اینکه در طول زمان نسبت به بازاندیشی در خصوص یافته های نظری خویش قدم مثبتی و قابل اعتنایی برداشته باشند. روان شناسی گرایی و طرح بحث در باب معنویت بدون توجه به بنیان ها انتولوژیک …را می توان از عوارضات همین التقاط تلقی کرد.
۴- اساسا باب گفتگوهای انتقادی در کشور کمتر گشوده است و اشخاصی چون ملکیان که به کرات در مدح تفکر انتقادی سخن رانده اند در مقام عمل کمتر مواجهه ای همه جانبه نگر و انتقادی در مواجهه با سایر متفکرین کشور داشته است.
۵- تمییز نظر استاد ملکیان از برخی سخنان عامه و غیر صائب در خصوص برخی متفکران و فیلسوفان بزرگ کمتر ممکن است و گاه مخاطب را به اشتباه می اندازد که با چه نوع تفکر و متفکری در ارتباط است.
۶- مواضع ملکیان چونان اندیشه وران جریان روشنفکری دینی مع الاسف از یک خطای فاحش هرمنوتیکال در تحمیل اپیستمه های مدرن به نظامات فکری ماقبل مدرن رنج می برد که فی المثل در تحلیل ایشان از شعر و شخصیت حافظ کاملا نمایان است.
۷- دلبستگی به سخن پردازی و آراستن کلام و تعلق و شیفتگی به سخنان خلاف آمد و نغز گاه شخص اندیشه ورز را از تعهد بی غرض به حقیقت باز می دارد که شاید این نکته نیز در خصوص بیانات شیوای جناب ملکیان صادق باشد.
۸- برخی از اصحاب نظر کشور متاسفانه خلال مباحث حکمی و فلسفی سطح بحث را به توصیه اخلاقی تنزل می دهند و از موضع موعظه وارد شده طرف بحث را به حفظ اخلاق و پرهیز از عجب و …دعوت می کنند که از جناب ملکیان هم گه گاه از این سنخ مواجهات در مباحثات دیده می شود.
۹-ملکیان در تقلیل مسائل هستی شناختی به معنویت گرایی؛ ایضا در تقلیل مسائل سیاسی اجتماعی و جامعه شناختی به مسائل فردی، روان شناختی و اخلاقی ید طولایی دارد.
۱۰- و به عنوان نکته ی آخر؛ می توان به تذبذب در میان انواع نحله های فکری، و ارائه ی مطالبی کلاژگون از فلسفه های تحلیلی و قاره ای و رواقی با یک نوع تشریفات ویژه اشاره کرد که صرفا مختص صاحب نظر توانایی چون جناب ملکیان هم نیست. البته خود ایشان معترفند که دارای یک نوع تفکر التقاطی و گزینشی هستند. البته نباید نقش مخاطبان نافرهیخته و سهلگیر را در القای پدرخواندگی به برخی چهره ها نادیده گرفت و بایستی در مجال دیگری به تبیین و تشریح آن پرداخت.
نویسنده:محمدحسن علایی،جامعه شناس
گروه گزارش