“آژنگ نیوز”:ارائه تعریف کاملی از اسطوره که در بر گیرنده همه مفاهیم آن باشد کار آسانی نیست. در فهم عامه و در برخی از فرهنگها، اسطوره معنی «آنچه خیالی و غیر واقعی است و جنبه افسانه ای محض دارد» یافته است؛ اما اسطوره را باید داستان و سرگذشتی «مینوی» دانست که معمولا اصل آن معلوم نیست و شرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیده ای طبیعی است به صورت فراسویی که دست کم بخشی از آن از سنتها و روایتها گرفته شده و با آنها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد. در اسطوره وقایع از دوران اولیه نقل می شود.
به عبارت دیگر، سخن از این است که چگونه هر چیزی پدید می آید و به هستی خود ادامه می دهد. شخصیتهای اسطوره را موجودات مافوق طبیعی تشکیل می دهند و همواره هاله ای از تقدس، قهرمانهای مثبت آن را فرا گرفته است.
حوادثی که در اسطوره نقل می شود همچون داستان واقعی تلقی می گردد، زیرا به واقعیتها برگشت داده می شود و همیشه منطقی را دنبال می کند. اسطوره گاهی بظاهر حوادث تاریخی را روایت می کند، اما آنچه در این روایتها مهم است صحت تاریخی آنها نیست بلکه مفهومی است که شرح این داستانها برای معتقدان آنها در بر دارد، و همچنین از این جهت که دیدگاههای آدمی را نسبت به خویشتن و جهان و آفریدگار بیان می کند دارای اهمیت است.
اسطوره های نیمه تاریخی عبارت است از تحول و تکامل حوادث و وقایع ابتدایی و همچنین شرح کارهای فوق العاده ای که به دست آدمیان زورمند انجام گرفته و اندک اندک شاخ و برگ بافته و به صورت داستانهایی پراز عجایب و غرایب در آمده اند. بتدریج هاله ای از تقدس دینی به دور آنها حلقه زده و جنبه الوهیت پیدا کرده اند.
باید افزود که اسطوره با حکایتهایی که از زبان حیوانات نقل می شود و اعمال و احساسات انسان در آنها به حیوانات نسبت داده می شود فرق دارد. این حکایتها اغلب جنبه تمثیلی دارند و بر مفاهیم معنوی و اخلاقی تأکید می ورزند (مانند حکایتهای کلیله و دمنه ). اسطوره همچنین با افسانه هایی که کارهای غیر عادی را در چهارچوب زندگیهای روزمره و معمولا با نتیجه ای اخلاقی نقل می کنند و نیز با قصه و خیالبافیهای شاعرانه و ادبیات داستانی تفاوت دارد.
ژاله آموزگار
گروه تاریخ