“آژنگ نیوز”:میراث برجای مانده از ایوان مخوف برای روسیه چیست؟امروزه میتوان از کلمه “مخوف” و نیز”وحشتناک” برای توصیف هر چیزی استفاده کرد،از یک وعده غذایی بد،تا یک فاجعه طبیعی که میلیون ها نفررامی کشد.اما در قرن شانزدهم،زمانی که این لقب به فرمانروای روسیه ایوان چهارم اعطا شد،به طور خاص ودر ابتدا به معنای “با هیبت”،”قدرتمند”و”مهیب” بود.اما بعدا که کشورروسیه با یکی ازغیرقابل پیشبینیترین مردانی که در آن زمان بر کشور حکمرانی کرده بود،مواجه شد،معنای واقعی مخوف روشن شد.به همین جهت در تاریخ روسیه دوران حضورایوان مخوف پادشاه روسیه،یک مقطع تاریخی ویژه و برجسته است.
همچنین دوران سلطنت ایوان چهارم نقطه اوج تحولات تاریخی روسیه نیز بود که این تحول با شکل گیری شهر مسکو در اوایل قرن چهاردهم آغاز شده بود.از نتایج این تحولات رشد یک دولت متمرکز یکپارچه بود که توسط یک خودکامه باید اداره می شد وبه دنبال آن یک طبقه مسلط ازاعیان خدمتگزار به نام پومشچیکی ها شکل گرفت.ایوان هم بعدا تلاش کرد همین مسیر را ادامه دهد.
ایوان مخوف،که به روسی ایوان گروزنی شناخته شده و با نام مستعار ایوان واسیلیویچ وهمچنین ایوان چهارم،از او نام برده اند ،زاده ۲۵ اوت ۱۵۳۰، کولومنسکویه، نزدیک مسکو بود و در ۱۸ مارس ۱۵۸۴، در شهرمسکودر گذشت.وی اولین کسی بود که ازسال ۱۵۴۷میلادی تزار روسیه اعلام شد.پیرو تحولات در حال شکل گیری؛دوران سلطنت او شاهد تکمیل وساخت یک دولت در روسیه با مدیریت مرکزی وایجاد یک امپراتوری بود که شامل کشورهای غیر اسلاو می شد.همچنین ایوان درگیر جنگهای طولانی و عمدتاً ناموفق علیه سوئدولهستان شد ودر تلاش برای تحمیل انضباط نظامی و اداره متمرکزکشور، حکومت وحشت را علیه اشراف موروثی به پا کرد.
اوایل زندگی
ایوان پسر شاهزاده بزرگ واسیلی سوم مسکو و همسر دومش یلنا گلینسکایا بود.او قرار بود نماینده ماقبل آخر سلسله روریک شود. در ۴ دسامبر ۱۵۳۳، بلافاصله پس از مرگ پدرش،ایوان سه ساله به عنوان “شاهزاده بزرگ مسکو” معرفی شد.مادرش تا زمان مرگش در سال ۱۵۳۸ ،به نام پسرش ایوان حکومت کرد.مرگ هر دوی والدین ایوان باعث شد تا مبارزات جناح های مختلف اشراف برای کنترل شخصیت شاهزاده جوان و برای کسب قدرت زنده شود.بنابراین، سالهای پس از ۱۵۳۸دورهای از درگیریهای مرگبار در میان خاندانهای جنگجو بود.مبارزات مستمر آنها برای کنترل حکومت ، تأثیر عمیقی بر ایوان گذاشت و او را با بیزاری مادام العمر از این خانواده ها مواجه کرد.
اصلاحات اولیه
در ۱۶ ژانویه ۱۵۴۷،ایوان “تزار و شاهزاده بزرگ تمام روسیه” تاجگذاری کرد.عنوان تزاراز عنوان لاتین سزار گرفته شده است و توسط معاصران ایوان به عنوان “امپراتور” ترجمه شده است.در فوریه ۱۵۴۷ ایوان با آناستازیا رومانونا، عمه بزرگ تزار اول سلسله رومانوف ازدواج کرد.
از سال ۱۵۴۲،تزار جوان هدف اصلی خودبرای ایجاد یک دولت مسیحی بر اساس اصول عدالت قرار داد.دولت ایوان به زودی برنامه گسترده ای از اصلاحات و سازماندهی مجدد دولت مرکزی و محلی را آغاز کرد.شوراهای کلیسا که در سالهای ۱۵۴۷ و ۱۵۴۹فعال شدند، امور کلیسا را تقویت ونظاممند کردند ومحوریت مذهب ارتدکس راتأیید کرده و تعداد زیادی از فعالان کلیسا را به عنوان افرادمقدس معرفی کردند.
اداره مرکزی روسیه نیز به بخش هایی سازماندهی شد که هر کدام وظیفه خاصی در مورد ایالتهای سراسر کشور را بر عهده داشتند. شرایط خدمت سربازی بهبود یافت،نیروهای مسلح سازماندهی مجدد شدند و سیستم فرماندهی به گونه ای تغییر یافت که فرماندهان بر اساس شایستگی منصوب می شدند و نه صرفاً به دلیل وابستگی خاندانی اشان .
به تدریج روشن شد که یکی از اهداف اصلاحات؛محدود کردن اختیارات اشرافیت موروثی،شاهزادگان و پسرانشان (که دارایی های خود را بر اساس موروثی در اختیار داشتند)بود.در مقابل برنامه ریزی شد تا زمین داران که دارایی های زمینی خود را صرفاً به عنوان جبران خدمت به دولت می دادند،موقعیتشان تقویت شود.زیرا آنها با در اختیار گذاشتن زمینهایشان در نتیجه به تزار وابسته می شدند.ظاهراً هدف ایوان تشکیل طبقه ای ازاعیان زمین داران بود که همه چیز را مدیون حاکمیت خواهند بود.همه اصلاحات تحت حمایتِ به اصطلاح «شورای منتخب» صورت گرفت،یک نهاد مشورتی غیررسمی که در آن چهرههای اصلی افراد مورد علاقه تزار آلکسی آداشف و کشیش سیلوستر بودند.البته به تدریج نفوذ شورا کاهش یافت و سپس در اوایل دهه ۱۵۶۰ عملا دیگر خبری از این شورا نشد.
اما مشکل اصلی روسیه این بود که کشور در بخش عمده ای از دوران سلطنت ایوان در حال جنگ بود. فرمانروایان مسکومدتها از هجوم تاتارها می ترسیدند ودر سالهای ۱۵۴۷–۴۸ و ۱۵۴۹–۵۰ لشکرکشیهای ناموفق علیه خانات متخاصم کازان در رودخانه ولگا انجام شد.در سال ۱۵۵۲، پس از آماده سازی طولانی، تزار به سمت کازان حرکت کرد وارتش روسیه سپس موفق شد شهر را با حمله به تصرف خود درآورد.در سال ۱۵۵۶ خانات آستاراخان،واقع در دهانه ولگا، بدون جنگ ضمیمه شد.از آن لحظه به بعد، ولگا به رودخانه روسیه تبدیل شد و راه تجارت به دریای خزر امن شد.
جنگهای ۲۴ ساله
در حالی که هر دو ساحل ولگا ایمن شده بودند،ایوان خود را برای کارزاری برای خروج از محصور بودن و رسیدن به دریا ونیز تجارت با اروپا از طریق دسترسی آزاد به بالتیک و در نتیجه حرکت به سمت غرب معطوف کرد.اما این جنگهای ۲۴ ساله برای روسیه بی نتیجه بود و مردم کشور نیز از مبارزه طولانی خسته شده بودند.پس از آن نیز خوی وحشیگری ایوان در مورد قلع و قمع مخالفان داخلی ظاهر شد.
اولین اعدام های ایوان ظاهراً ناشی از ناامیدی اودر طول جنگهای ۲۴ ساله وخیانت مشکوک چند نفر از اطرافیان بود.همچنین فرار یکی از فرماندهان میدانی برجسته ایوان،به نام شاهزاده آندری کوربسکی،به لهستان در سال ۱۵۶۴،تزار را به شدت مبهوت کرد.او در اواخر همان سال اعلام کرد که قصد دارد با توجه به خیانتهای صورت گرفته از سلطنت کناره گیری کند.اما بخش زیادی از سران روسیه با حمایت کلیسای ارتدوکس،از او درخواست کردند که به حکومت خود ادامه دهد.او در سال ۱۵۶۵ به این شرط پذیرفت استعفا ندهد که به او اجازه داده شود با خائنان هر طور که می خواهد رفتار کند.بدین ترتیب او حکومت وحشت را براه انداخت.در سال ۱۵۷۰،ایوان شخصاً نیروهای نظامی خود را رهبری کرد وبا حمله به مخالفانش چند شهر را ویران کرد و چندین هزار نفراز ساکنان آن را اعدام کردبسیاری ازفرزندان اشراف و نیزبزرگان مخالف ایوان،در این دوره از بین رفتند،برخی در ملاء عام وبه صورت نمادین اعدام شدند.بیش از۳ هزار قربانی دستاورد ایوان در این دوران بود.
اشاره به این نکته نیز ضرورت دارد،از آنجایی که تقریباً تمام اسناد مربوط به این دوران در یکی از آتش سوزی های دوره ای مسکو از بین رفته،مورخان تمایل دارند توضیحات متفاوتی برای اقدامات ایوان در این دوره از سلطنت او ارائه دهند.اکثریت به این دیدگاه تمایل دارند که مبارزه بین تزارواشراف موروثی یک موضوع قدیمی بوده اشراف از تسلیم قدرت و امتیازات خود، در برابر اصلاحات داخلی و پروژه های نظامی او مقاومت کرده بودند.بنابراین،تلاش ایوان برای ایجاد یک دولت بسیار متمرکز و از بین بردن قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی شاهزادگان و اشراف منجربه این منازعات شده باشد.اما هیچکدام از این دلایل نتوانسته اینکه ایوان مخوف یک حاکم بدگمان و کینه توزبود را توجیه کند.
با این حال در سالهای بعد ازاین جنایات،دوران سلطنت ایوان،دوران عقبنشینی است.او به برقراری روابط دیپلماتیک و تجاری با انگلیس ابراز علاقه کرد و حتی آمادگی خود را برای ازدواج با یک نجیب زاده انگلیسی مطرح کرد. با شکسته شدن انحصار تجاری، تجارت بین روسیه و اروپای غربی گسترش یافت. بازرگانان از دوردستهای هلند و فرانسه به ناروا هجوم آوردند تا با روسها بر سر قراردادهای تجاری مذاکره کنند. ایوان روابط خود را با انگلستان گسترش داد، بندر آرکانجل را به روی کشتی های تجاری بریتانیا باز کرد و تجارت مستقیم با اروپای غربی را آغاز کرد. او طیف وسیعی از صنعتگران را به مسکو آورد تا به مردمش مشاغل جدیدی را که برای موفقیت در دنیای مدرن ضروری است، بیاموزند.او اصلاحات گسترده ای را نیزدر کلیسا و ارتش و همچنین در نحوه اداره کشور ایجاد کرد. اما با مرگ همسرش، آناستازیا،ایواند در سال ۱۵۶۰ به دلیل بیماری طولانی مدت بسیار رنجور و تکیده شد. از این زمان ایوان دچار فروپاشی شدید عاطفی شد.
در سال ۱۵۷۵ به نظر می رسد که او حدود یک سال به نفع یک شاهزاده تاتار،سیمئون بکبولاتوویچ،کناره گیری کرده است.در طول دهه ۱۵۷۰ او تنها در نه سال، با پنج زن به صورت متوالی ازدواج کرد.درنهایت،در حالی که به شدت عصبانی بود،در سال 1581،تنها وارث زنده خود،ایوان را به قتل رساند.پس از این قتل بحرانهای سیاسی نیزبه اوج خودش رسید.
آنچه باقی ماند
دوران حکومت ایوان دستاوردهای متعددی برای روسیه داشت.ایوان توسعه فرهنگی روسیه را به ویژه از طریق چاپ تشویق کرد. او خودش خوب مینوشت،اگرچه نوشتههای بازماندهاش عمدتاً ماهیت سیاسی دارند،اما تسلط بر کلمات و کنایههای گزندهاش بسیار مشهود است.
در سیاست خارجی،تمام اقدامات او در جهت وادار کردن روسیه به ارتباط گسترده اروپا بود.اما حکومت وحشت ایوان، در نهایت منجر به تضعیف تمام سطوح اشراف و نجبا شد که خدماتی مختلف ارایه کرده واز جمله از حکومت،حمایت مالی کرده بودند. در نهایت نیزجنگ طولانی و ناموفق ۲۴ ساله اغلب منابع این کشور را از بین برد و به روسیه در آستانه فروپاشی اقتصادی، ضربه مهلکی زد.این عوامل،همراه با تهاجمات تاتارها،منجر تداوم فروپاشی روسیه تا زمان مرگ ایوان در سال ۱۵۸۴ شد.
نویسنده:حسن محرابی
گروه تاریخ