“آژنگ نیوز”:گفتگو با داوود رشیدی بازیگر و کارگردان،یک گفتگوی قدیمی و جالب است.در فروردین ماه ساال ۱۳۵۱ به مناسبت روز جهانی تئاتر گفتگوی با داوود رشیدی کارگردان و بازیگر تئاتر در خصوص مشکلات تئاتر امروز ایران انجام گرفت.
در این گفتگو در معرفی داوود رشیدی عنوان شده بود که: داوود رشیدی ۳۸ سال دارد و سال های تحصیل در دوره اول دبیرستان به اروپا رفت، هدف او کار تئاتر و هنر پیشه گی بود. ولی برای رسیدن به این هدف با مخالفت شدید پدر روبرو شد. داوود برای آنکه به گفته پدر نیز عمل کرده باشد زمان اشتغال به تحصیل از هر فرصتی استفاده کرده به کار تئاتر می پرداخت.
داوود رشیدی پس از فارغالتحصیل شدن در رشته علوم سیاسی از دانشگاه ژنو به دریافت دیپلم هنر پیشگی و کارگردانی از آکادمی ژنو نیز موفق شد. او پس از آن چهار سال بطور حرفه ای در تئاتر ژنوکار می کرد در سال ۱۳۴۲ به تهران آمد و در وزارت فرهنگ و هنر به ادامه کار تئاتر پرداخت.
انگیزه دیدار با داوود رشیدی سوالی است که هر روز در مجمع و محفل هنری بین هنرمندان در خصوص هنرمندان تئاتر مطرح است چرا هنرپیشگان تئاتر به سینما روی میآورند؟ و منشاء این گرایش به سینما رویگردانی از تئاتر چیست؟
رشیدی در پاسخ به این سوال می گوید: قبل از من عده ای از بازیگران تئاتر وارد سینما شده بودند، من هم با همه تعصبی که نسبت به تئاتر داشتم به دنبال آن ها روانه دنیای سینما شدم. البته قبل از هر گونه اظهار نظری ،اجازه بدهید با صراحت بگویم این انتخاب دلیل آن نیست که سینما را به تئاتر ترجیح میدهم.
من با همه گرفتاری های سینمایی هم هیچ گاه از تئاتر جدا نیستم و برای هر یک دنیا های جداگانه دارم. اما اگر من با دوستانم به سینما رفته ایم و به قول شما جبهه را خالی گذاشته ایم به جرات به شما میگویم که اگر به سینما نرفته بودم، مسلم بدانید که کار تئاتر هم نمی کردم. اوقات من به بطالت می گذشت. سینما آمد و اوقات خالی ما را پر کرد. به علاوه در سینما چیزهایی هست که در تئاتر امکان آنها نیست و یا در حال حاضر چنین نیست ! در عالم سینما سرمایههای بزرگی پشتوانه هنرپیشه است. کارها سریع انجام می شود و با آن که در بعضی مواقع روزانه ۱۸ ساعت کار هست، ولی به جهت آنکه محصول این کار فوری عاید می گردد، قابل تحمل و رضایت بخش است.
مسئله مادیات و شهرت را هم هم که نمیشود منکر شد. البته خارج از این مسائل، وضعیت کمی و کیفی فیلم مطرح است .هنرپیشه دوست دارد خودش را نشان دهد و این امکان از طریق سینما بیشتر میسر است. بیننده را بر خلاف تئاتر که فقط ناظر یک صحنه وسیع است و هنرپیشه در میان آن تقریباً گم ،دوربین سینما تمام انعکاسات هنرپیشه را ضبط کرده و برای تماشاچی قابل لمس میکند تا تئاتر. بدین طریق هنرپیشه احساس میکند که بیشتر به تماشاچی نزدیک است. پس از طرف دیگر لازم می دانم توجه شما را به این نکته جلب کنم که با همه امتیازات، اگر به یک هنرپیشه حرفه ای تئاتر یک کار تئاتر پیشنهاد شود با جان و دل آن را قبول خواهد کرد تا کار در سینما را .
من هنوز به درستی دلیل این رجحان هنر تئاتر را به سینما را بین تئاتر یها تحقیق نکرده ام .ولی همه را به آن معتقد می دانم. پس به نظر من کسی که از تئاتر رویگردان نیست. درد دیگری هست و آن درد نبودن امکان کار برای تئاتری ها است . درد بزرگتراینکه همه چیز داریم، بزرگترین تشکیلات برای تئاتر موجود است .بزرگترین قطبهای هنری در تلاش رونق این هنر است .حد اقل ۱۰کارگردان شناخته شده ۴۰ هنرپیشه معروف دکوراتور و نویسنده ،تالار بزرگ نمایش و یک عمارت بزرگ باشش سالن تمرین موجود است ولی چرا کار نمیکنم؟ یعنی تمام چیزهایی که جنب و جوش فوق العاده تئاتری را به وجود می آورد، وجود دارد. ولی جنب و جوش واقعی نیست. چرا؟ برای این که تشکیلات طوری است که هنرمندان موجود را به تنبلی عادت داده است
.چه کار کنند، چه کارنکنند .ارزش آنها کم یا زیاد نمیشود و آخرماه ماه حقوق بالنسبه خوبی میگیرند که با آن حقوق، کم وبیش زندگی را می گذرانند. اینها با این مشخصات به کارمند تبدیل شده اند، قبل از آنکه به یک هنرمند شباهت داشته باشند. کارمندهایی هستند و به این نتیجه رسیدهاند که دلیلی ندارد که تلاش کنند و یا احیاناً رقابتی. آنها در عین حال برای خودشان نام خاصی ابداع کرده اند و فلسفه خاصی پیروی می کنند. کارهای خارج از محیط خود را از مقوله تجارتی و خودنمایی می دانند و کارهایی که خودشان اصلا نمی کنند و در فکر دارند که شاید در آینده بکنند. کارهایی با ارزش مافوق تصور دیگران میدانند.
سوال :چطور میشود با این طرز فکر مبارزه کرد و این نسوج به هم بافته پوسیده را از هم گسیخت؟
رشیدی: من فکر می کنم عوض اینکه که به یک شحص حقوق بدهند. بیاید کار او را بر اساس یک معیار صحیح ارزشیابی کنند و بر همین اساس نسبت به کاری که ارائه داشته است ،مقرری قابل تغییری بدهند. این تغییر به آن جهت باشد که در صورت ارائه کار بیشتر و بهتر مقرری بیشتری پرداخت شود.
یا آنکه برای هر گروه یک مقرری محفوظ منظور شوند و از آنها یک مقدار کار معین بخواهند و در آخر هر سال کار اشخاص آورد و یا گروهها دوباره تعیین ارزش شود .اگر خوب بود مقرری بیشتر اگر بد بود. مقرری کمتری معمول شود و یا به طور کلی مقرری را قطع کنند. این خود انگیزه برای تحرک بیشتر و رقابت صحیح خواهد بود. نه آنکه با پرداخت یک مقدار حقوق ثابت ماهانه فقط حرف تحویل بگیرند و بس.
گروه تاریخ