“آژنگ نیوز”:اشکانیان، در آغاز، سازمان اداری سلوکی را که بر پایه همان تقسیم بندی دیرین هخامنشی بود حفظ کردند، و هر یک از واحدهای کشوری – اداری شهربی نامیده می شد. این شهربی ها به شهرستانها و قصبات و روستاها تقسیم می شد. اما به مرور، شهربی ها به شهرستان های بزرگ تجزیه شدند و شهرستانها واحدهای اداری – دولتی گشتند. آپین (Appianus) در قرن دوم م. از هفتادودو شهربی یاد میکند و در کارنامه اردشیر بابکان متعلق به دوره ساسانی از دویست و چهل کرده خدایی؟ در واپسین دوره اشکانی گفت وگوست.
در کنار شهربیها، پادشاهیها نیز وجود داشتند که شاهان آنها، هرچند خود را وابسته به دولت اشکانی میدانستند، فرمانروایی موروثی و استقلال محلی داشتند. از این جمله بود پادشاهی ماد بزرگ، با شهرهای مهمی چون همدان و ری، و پادشاهی ماد آذربایجان، با شهرهایی مهم چون گنزگ (Ganzag) و پراسپ، و پادشاهی ارمنستان که در حدود دهه پنجم سده اول م. به دست اشکانیان افتاد و چندین قرن به همین حال ماند.
در مرز غربی دولت اشکانی نیز پادشاهی های کوچکی وجود داشت.
در جنوب پادشاهی پارس بود که شاهان آن خود را از نسل هخامنشیان می دانستند. درباره سرزمین های شرقی چندان خبری نداریم. ظاهرا گرگان نیز، دست کم تا مدنی، از نوعی استقلال داخلی بهره مند بوده است. روابط این پادشاهی ها با دولت مرکزی روشن نیست، ولی در دو قرن آخر عمر دولت اشکانی ظاهره میزان استقلال این پادشاهیها روزافزون بوده است.
شهرهای یونانی نشین تا اوایل میلاد مسیح از استقلال شهری بهره مند بودند. ولی از این زمان به بعد، اندک اندک در ساخت های دولتی شرقی حل شدند.شاه حاکم مطلق و مالک کل بود. تنها کسانی می توانستند به سلطنت برسند که از خاندان اشکانی بودند، ولی الزاما سلطنت از پدر به پسر نمی رسید.شاهان اشکانی، برای اثبات نژادگی، تبار خویش را به اردشیر دوم هخامنشی می رساندند. گاه شاهان محلی نیز از میان خاندان اشکانی برگزیده می شدند، چنان که این امر در ماد بزرگ و ارمنستان انجام گرفت.
شرایط بر تخت نشستن شاه جدید، پس از مرگ شاه پیشین، چندان روشن نیست. ظاهرا پسر بزرگ شاه جانشین او می شد، ولی شواهدی در دست است که گاهی برادر به جای برادر بر تخت می نشست، چنان که مهرداد اول به جانشینی فرهاد اول به سلطنت رسید.
در کشور در انجمن وجود داشت: یکی انجمن بزرگان درباری بود – به احتمال واسپوهرگان (Vaspuhragan) – و دیگر انجمن روحانیان مغ، و ظاهره این دو مجلس در انتخاب شاه جدید سهم مهمی داشتند.
در کشور محتملا هفت خاندان بزرگ وجود داشت که درباره عده ای از آنها اطلاع کافی داریم خاندان سورن در سیستان به سر می برد و نهادن تاج بر سر شاهنشاه تازه حق موروثی بزرگ این خاندان بود. پر آوازه ترین فرد این خاندان همان است که کراسوس را در بین النهرین شکست داد. خاندان کارن ظاهرا در نهاوند ماد ساکن بود. خاندان گیو در گرگان مقیم بود و خاندان مهران در ری.
هر یک از این خاندان ها سپاهی بزرگ در اختیار داشت، چنانکه سورن تنها با سپاهیان منتسب به خود بود که با کراسوس در نبرد شد.
چنین قدرتی باعث نفوذ عظیم این خاندان ها در سیاست کشور می شد و چه بسا در تغییر شاهان اشکانی مؤثر می افتاد. از شاهان اشکانی، تنها آنان که قدرت کافی به دست می آوردند، می توانستند این آزادگان با نفوذ را به زیر سلطه خویش در آورند.
مشخصات مقامات عالی دیوانی و عناوین و اختیارات آنان نیز از مسایل مبهم تاریخ اشکانی است. شاید در رأس سازمان ها انجمن واسپوهرگان قرار داشته است که در آنها شاهزادگان اشکانی و بزرگان هفت خاندان شرکت میکرده اند.از مقامات مهم اداری مرزبانی بود و در مدارکی که از شهر نسا به دست آمده است، مرزبان مقامی والاتر از شهرب دارد.
از مقامات مهم دیگر، یکی بیدخش (Bidaxs) به معنای «(شخص) دوم در حکومت» است، ولی ظاهرا این مقام از آن کسانی بود که در مناطق بزرگی نماینده تام الاختیار شاه بوده اند. پس از بیدخش، ارگ بد (Argbad) دارای مقامی والا بود. شهرب در این دوره اعتبار دیرین خویش را از دست داده بود، ولی در کتیبه ای یونانی از مهرداد دوم، در بیستون، با عنوان مهم «شهرب شهربان» روبه رو می شویم که می رساند در آغاز حکومت اشکانی این مقام هنوز اهمیت بسیار داشته و بعدها تا حد فرماندار یک شهر تنزل کرده است. دژبد از مقامات فرودست اشکانی بود. در دستگاه اشکانی خواجه سرایان نیز از قدرت بسیار بهره مند بودند و گاه مقام های دولتی به دست می آوردند.
گروه تاریخ