“آژنگ نیوز”:چرا گرانی ،تبلیغ مصرف گرایی را کاهش نداده است؟بخش بزرگی از فشار اقتصادی که در این شرایط سخت تورمی و نابسامانی اقتصادی به بسیاری از خانوادههای ایرانی وارد میشود و آنها را تا آستانهٔ فروپاشی عصبی و افسردگی میکشاند، افتادن در دام «مصرفگرایی» است که از صبح تا شب توسط رسانههای مختلف از رادیو و تلویزیون گرفته تا شبکههای مجازی تبلیغ میشود.
این فشار ناشی از قرار گرفتن در چرخهٔ بیهودهٔ مصرف در قالب رسومات و مد و جشنهای خوددرآوردی که سالبهسال در حال گسترش است هزینههایی را به خانوادهها تحمیل میکند که بسیاری قادر به برآوردن آن نیستند.
امروزه هزینهٔ شرکت در مراسم عروسی برای بخش بزرگی از طبقات متوسط و پایین جامعه به جای آنکه پیام شادی باشد، پیاآور استرس و دلواپسی حاصل از چگونگی تأمین هزینهٔ خرید لباس نو و آرایشگاه برای همسر و فرزندان و تأمین هزینهٔ رفتوآمد و کادویی است که باید به همراه داشته باشد..
در سالهای اخیر مراسمهایی مانند جشن عروسی و خرید جهیزیه و جشن تولد و سیسمونی و یلدا و… سالبهسال با زرقوبرق و هزینههای سنگینتر به بسیاری از خانوادهها تحمیل میشود. این شکل از مصرفگرایی که در اینستاگرام با شدت تمام در حال تبلیغ شدن است، دامان بسیاری از اقشار اجتماعی و خانوادهها را گرفتهاست و هزینههای سنگینی را به آنها تحمیل میکند.
امروزه جوان کارگری که درآمد ماهیانهٔ او کمتر از پنج میلیون تومان است، در همان شب عروسیش مجبور است پولی معادل درآمد دو سال یا بیشتر خود را فراهم کند (وام و قرض و…) تا برای نمایشهای بیهودهای مانند اجارهٔ تالار و آرایش و لباس عروس، آتلیه، اجاره و تزئین ماشین و امثالهم که اکثرشان در همان شب دور ریخته میشوند، صرف نماید و از فردای آن روز همان کارگر میماند و قسطهایی که باید با مشقت فراوان و اضافهکاری و امثالهم پر شود. (این یعنی فروش همان زمانی که در ابتدای زندگی مشترک لازم بود تا در کنار همسر برای تفاهم و شناخت بیشتر همسر سپری شود، ولی در کارخانه و کارگاه با استرس و فشار روانی با بگومگو با سرکارگر سپری میشود).
یا هزینهای که امروزه و در این گرانی سرسامآور، خانوادههای ایرانی صرف خرید جهیزیه میکنند (که بسیاری از آنها هیچگاه از کارتن خارج نمیشوند و اصلاً به هیچ کاری نمیآیند) و در بسیاری موارد خانوادهها را درگیر جدالها و استرسهای فراوانی مینماید و ازدواج فرزندان که قرار بود به جشن و شادی آنها بدل شود، باعث تلخی و نارضایتی زندگیشان میشود.
افتادن در دام چنین شکلی از مصرفگرایی که از یک سو هزینهای بیهوده و بالطبع فشار روانی و عصبی را به طبقات متوسط و پایین اجتماع تحمیل کرده و در سوی دیگر آرایشگران و صاحبان برخی مشاغل خدماتی را به پردرآمدترین اقشار جامعه تبدیل میکند (امروزه درآمد اغلب آرایشگر زنان از درآمد اساتید برجسته دانشگاه بیشتر است) خود یکی از دلایل تبدیل جامعه به جامعهای پولپرست و غیرنرمال است.
انسان امروز ایرانی در دام این چرخهٔ خشونتبار مصرف به رباط مصرفکننده تقلیل یافتهاست که هویت و چیستی خود را نه از طریق تفکر و تعقل در خویشتن و جهانی که در آن زیست میکند، بلکه از طریق مصرف مداوم کالاهایی که هر روز با شکل و ظواهر فریبنده عرضه میشود تعریف مینماید. امروزه افراد نه با اندیشه و خرد و شناختشان از جامعه و فلسفه و هنر و امثالهم بلکه با مارک لباس، مدل خودرو، محل سکونت، گوشی موبایل و امثالهم خود را تعریف میکنند.
انسانی که فکر میکند خودرو، خانه، موبایل و تکنولوژی در خدمت اوست، بلکه خود اوست که به خادم و بردهٔ کالا تبدیل شدهاست و تمام زندگی خود را صرف تلاش و تقلا برای خرید کالایی مینماید که در نهایت چیزی جز افسردگی و نارضایتی نصیبش نمیشود.
نویسنده:فرهاد قنبری
گروه گزارش