“آژنگ نیوز”:رابطه پول و افسردگی،امروزه امری انکار ناپذیر شده است .زیرا پول به غیر از این که برای مبادلات اقتصادی اختراع شده است،دارای ابعاد روانی هم هست. یعنی درآمد داشتن و وجود پول در جیب و حساب یک فرد ،نکته مثبتی است.به این حکایت تاریخی توجه کنید:
ﺍﻫﺎﻟﯽ یک ﺭﻭﺳﺘﺎ از بهلول برای سخنرانی ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. بهلول قبول می کند اما در ازای آن صد سکه از آنها طلب می کند.
مردم کنجکاو سکه ها را تهیه کرده و در میدان جمع می شوند تا ببینند بهلول چه مطلب باارزشی دارد؟!
در رﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ بهلول ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ محل سخنرانی ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﺳﭙﺲ ﺍﺯمحل سخنرانی ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣردم می ﮔﻮﯾﺪ: ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ و ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ.
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ :
ﺁﻥ ﭘﻮﻝ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟
بهلول ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:
ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﻮﻝ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ.
ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﭘﻮﻝ ﺗﻮﯼ ﺟﯿﺒﻬﺎﺵ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨد.
این حکایت تاریخی بیانگر نقش پول و جایگاه روانی ان است.بحث حرص طمع زیاده خواهی و غیره مطرح نیست بلکه باید به اهمیت بعد روانی پول توجه کرد.
زیرا با رواج پول به صورت گسترده، این پدیده به نمادی از ارزشهای روانی نیز تبدیل شده است.نقش و نفوذ این ابزار اقتصادی نه تنها برای امنیت اقتصادی و موقعیت اجتماعی ، بلکه برای تعیین و تثبیت ظرفیت فردی نیز مطرح شده است. این پدیده تمدنی به تدریج به عنوان منبع اعتماد به نفس و عزت نفس نیز مورد توجه قرار گرفته است.
پول اختراع ذهن انسان است. ایجاد پول به این دلیل امکان پذیر می شود که انسان ها توانایی ارزش گذاری به نمادها را دارند. پول نمادی است که ارزش کالا و خدمات را نشان می دهد. پذیرش هر شی به عنوان پول – اعم از سکه طلا ، اسکناس ارز یا موجودی حساب بانکی دیجیتال – مستلزم رضایت هر دو کاربر و جامعه است.
بنابراین ، پول دارای بعد روانی و اجتماعی و همچنین اقتصادی است. به این نکته باید توجه کرد که با تکامل آگاهی انسان ، ماهیت و عملکرد پول نیز تکامل یافته است. در حالی که تاریخ پول ممکن است منشاء و استفاده از اشکال مختلف پول را در زمان های مختلف و در نقاط مختلف جهان ردیابی کند ، یک دیدگاه تکاملی در مورد پول وجود دارد که تغییرات اجتماعی و روانی در نگرش و رفتار جمعی انسان را در مورد پول دنبال می کند. همین جامعه خودمان را در نظر بگیریم با افزایش تورم و کاهش ارزش پول الان میزان پول موجود در حساب مطرح نیست. بلکه این موضوع اهمیت یافته است که پول داشتن نمی تواند دستاورد روانی مثبت داشته باشد،
میزان پول امنیت ذهنی ایجاد نمیکند. چون ممکن است هر لحظه ارزش پول موجود در جیبمان به میزان زیادی کاهش یابد. مثلا وقتی قیمت دلار مستمرا در حال صعود اعلام می شود،یعنی کاهش ریال و یعنی کاسته شدن از میزان اعتماد و اعتبار پول توی جیب ما . به بیان دیگر برای حل مشکلات اقتصادی فقط رویکرد سیاسی و اقتصادی نباید داشت .بر این به آثار و عوارض روانی بی پولی باید توجه افزونتری داشت.
در خاتمه باید باید اشاره کرد که قبل از اختراع پول ، مبادله اصلی ترین روش تجارت بود. فردی که دارای یک شیء مادی با ارزش ، مانند دانه بود ، می توانست آن شیء را مستقیماً با یک شی دیگر که ارزش معادل آن را دارد ، مانند حیوان کوچک ، گلدان سفالی یا ابزار ، عوض کند.
بر این مبنی ظرفیت انجام معاملات به شدت محدود بود زیرا به صورت تصادفی بیشتر خواسته ها و نیازها ؛بستگی داشت. فروشنده دانه های غذایی باید خریداری را پیدا می کرد که می خواست غلات بخرد و در عوض مبتواند چیزی را که فروشنده ارایه می دهد را نیز بخرد . هیچ وسیله مبادله مشترکی وجود نداشت که هم فروشنده و هم خریدار بتوانند کالاهای قابل معامله خود را تبدیل کنند.
هیچ استانداردی برای اندازه گیری ارزش نسبی کالاها و خدمات مختلف وجود نداشت.حال آنکه اینک با اختراع پول همه خرید امکانات تمام مبادلات اقتصادی از خرید یومیه و قوت روزانه تا فعالیتهای گسترده اقتصادی به پول وابستگی پیدا کرده است.بنا بر این باید به این ابزار اقتصادی از دیدگاهی دیگر توجه کرد و دریافت که چگونه بی پولی منجر به افسردگی می شود.
گروه گزارش