“آژنگ نیوز”:چرا اخلاق بعضی ایرانی هایک جوری است؟پاسخ به این سوال ضرورت دارد.زیرا پیامد برخی رفتارها ،مشکلات فرهنگی متعدد و آسیبهای احتماعی است.یکی از ایراداتی که گردشگران خارجی و به طور کل، افرادی که به ایران سفر می کنند و در مواجهه به فرهنگ عامه و سبک زندگی امروز ما ایرانی ها قرار میگیرند، مطرح میکنند، مقوله تعارف است که معادل انگلیسی هم ندارد.
بسیار برای گردشگران و مسافران به دیار اهورایی و باستانی و تاریخی و خوشگل و زیبا و فراموش نشدنی ما، عجیب است که ما قولی میدهیم که اصلا به آن وفادار نیستیم.
پیشنهادی میدهیم که هیچ اعتباری برای این پیشنهاد قائل نیستیم.
حتما برای شما هم پیش امده که در زمان خرید گردن بند نقره مرصع که چند میلیون تومان قیمت دارد، فروشنده که حتی حاضر به تخفیف ۱ میلیون ریالی نشده، بارها به شما می گوید که قابل ندارد! مهمان ما باشید! و از این حرفها.
مهم نیست چند کیلو پرتقال است یا یک گردن بند یا هر چیز دیگر یا حتی خوردن غذا در رستوران است! کلا فرهنگ تعارف الکی!، بخشی از سبک زندگی ما ایرانی ها در کوی و برزن و اداره و مهمانی و امثالهم شده است.
این که چرا این فرهنگ نابجا که هیچ تعریفی نه در فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی دارد و نه بازخورد خوب بین المللی، همچنان در فرهنگ عامه رواج دارد را جامعه شناسان باید پاسخ دهند.
تعارف، با مهمان نوازی فرق دارد. اینکه شما اگاهانه، چیزی را پیشنهاد میکنید که ۱ درصد هم به این پیشنهاد خود، اهمیت نمی دهید! شاید برای ما ایرانی ها که صبح تا شام با این فرهنگ الکی روبرو هستیم، جذاب باشد و معمولی. اما برای یک گردشگر خارجی اصلا معنا و مفهوم ندارد و آن را به چشم مهمان نوازی و cool بودن ما ایرانی ها نمی بیند و در کتاب ها و مقالات و مستندهایش از ایران، نکته منفی سفر به ایران خطاب میکند!
۱۳ سوال عجیب ما ایرانی ها
چند سالتون هست؟ ازدواج کردید؟
_ الان داری چی کار میکنی؟ (۱۰۰ بار در هفته!)
_ کجای فلان شهر ساکن هستند؟
پدرتان اهل کجاست؟ نماز میخوانید؟
_ چرا ازدواج نکردید؟
چرا باردار نشدید؟ شما به کی رای دادی؟
_ ماهی چقدر حقوق می گیرید؟
_ چرا شما به فلان جا نمیای؟
_ چرا فلان غذا را نخوردی؟
_ چرا شال آبی یا کفش قرمز پوشیدی؟
این ها نمونه ده ها پرسش عجیبی است که ما ایرانی ها در طول هفته و ماه و سال از همدیگر می پرسیم و به راحتی، حریم خصوصی همدیگر را به صورت دوستانه!، نقض می کنیم.
این که شما بدانی یا ندانی فلان دوست یا همکار یا برادر یا خواهر یا پسر عمه یا دختر عمه یا همکار و آشنا، نماز می خواند یا نمی خواند، نه دانش عمومی شما را افزایش می دهد نه تاثیری در نگرش شما به ارتباط با فرد دارد.
این که چرا فلان کس ازدواج نکرده است، باز نه دانش رسانه ای شما را افزایش می دهد نه اطلاعات عمومی شما را. این که ما مردم را با سوالات ناآگاهانه و غیر منطقی خود، در فشار قرار دهیم و از او بخواهیم پاسخی به ما بدهد که رفع تکلیف باشد، مروج نقض حریم خصوصی و دروغ پراکنی می شویم.
ما همیشه با این سوال روبرو هستیم که چرا به فلان جا نرفتیم؟ چرا فلان غذا را نمی خوریم؟ چرا فلان موسیقی را گوش می کنیم؟ چرا حاضر نیستیم سریال های تلویزیون را ببینیم؟ چرا فلان فیلم سینمایی را نمی بینیم؟ چرا فلان کتاب را میخوانیم؟
شما به هر دلیلی، فلان غذا را نمی خوری یا فلان جا نمیری!
در فرهنگ ایرانی، ده ها بار از شما علت را جویا می شوند. جالب تر آن است که علت را افرادی جویا می شوند که شما، N بار علت عدم خودرن، عدم رفتن و . . . را به آن ها توضیح دادی!! دیگران که غریبه هستند که بماند!
ما همیشه به دنبال «چرایی» هستیم.
اما به دنبال «چطور » نیستیم.
چطور میتوان پول در آورد، چطور می توان شاد بود؟
چطور می توان موفق بود؟
چطور می توان مثل دیگران فلان کشور را گشت؟
چطور می توان در بورس سرمایه گذاری کرد؟چطور بهترین غذا را درست کنم؟چطور طبیعت گرد باشیم؟ چطور درس بخوانیم؟ . .
_اما می پرسیم :
چرا فلانی اینقدر پول دارد؟
چرا فلانی نماز نمی خواند؟
چرا فلانی فلان جا نیامد؟
چرا فلانی فلان لباس رو پوشید؟
ما صبح تا شام مرتب همدیگر را در اداره و خانه و کوی و برزن، قضاوت می کنیم. ذهن قضاوت گر بخشی از جامعه ایرانی سبب شده تا فاصله مردم از هم زیاد شود.
چهره های بعضا عبوس و گرفته در شهر، بخشی به سبک زندگی ایرانی ها و ساختار ذهن فریبکار آن ها ارتباط دارد.
سعی کنیم از قضاوت ها دوری کنیم و دنیا را آن طور که هست ببینیم و شاد باشیم. شاد زیستن، هنر و هر هنری را باید آموخت. هیچ هنری به کسی به ارث نرسیده است.
به دنبال چطور ها باشیم اگر می خواهیم پاسخ صادقانه ای برای چرا هایمان بیابیم!
نوشته ای از:علی زمانی
گروه گزارش