“آژنگ نیوز”:گزارشی از نمایشگاه «ایران شکوهمند» که در حال برگزاری است ارایه می شود..موزه ویکتوریا و آلبرت لندن دست به نمایش آثاری از تمدنهای فلات ایران زده است که ۱۰ بخش را در بر میگیرد. در نظر داشته باشید فلات ایران با کشور ایران یکی نیست. فلات ایران بخش بزرگی از آسیا را در بر میگیرد که حکومت داریوش هخامنشی نماد آن بود.
نمایشگاه «ایران شکوهمند» مانند شهری طراحی شده است که مخاطب در معرض دروازه شهرها، باغها، کتابخانهها و حدود ۳۰۰ اثر هنری از جمله نقاشی، تندیس، کاشی، عکس و فیلم و… قرار میگیرد و از زمانی حدود ۵۲۰۰ سال پیش تاکنون در نظر گرفته شده و بسیاری از آثار آن برای نخستین بار به نمایش در میآیند. هدف از برپایی نمایشگاه پرتوافکنی بر یکی از تمدنهای بشری است که در گذر زمان دستاوردهای هنری آن برای بسیاری در هالهای از ابهام و تاریکی باقی مانده است. با اینکه یونسکو ایران را از زاویه میراث باستانی و تاریخی در مقام هفتم دستهبندی کرده است، دیلی تلگراف خبراز موج گسترده غارت، تخریب آثار و اماکن باستانی و تاریخی میدهد.
نقطه آغاز در پنج هزاره پیشین
تصویر شماره یک ریختهگری ظریف برنزی است که زوجی را نشان میدهد که با لباسهای فاخر ایستادهاند. این پیکرهای کوچک احتمالا از پایتخت ایلامیان در شوش به دست آمده است.
به نظر میرسد این مجسمه به دوران ایلام میانه (۱۵۰۰ تا ۱۱۰۰ پیش از میلاد) برگردد. تمدنهای میان رودان یکی به دست دیگری نابود شد. ایلامیان سومریها را چنان غارت کردند که تمدن سومری هرگز دیگر قد علم نکرد. آشوربانیپال، پادشاه آسور نیز تمدن ایلام را ویران کرد و بالاخره مادها تمدن آسوریها را از بین بردند. برخی از مورخان از جمله ویل دورانت و همسرش آریل دورانت در کتاب تاریخ تمدن معتقدند که سومریها، ایلامیها، بابلیها و آسوریها تمدنهای سامی بودهاند و اقوام آریایی از شمال به فلات ایران سرازیر شدند و با سلسله مادها در کشور پاگیر شدند.
تصویر شماره دو کمربند طلایی به قرن هفتم پیش از میلاد را با نقشهای برجستهای از گوزن و سر شیر نشان میدهد. کشف این کمربند طلایی در منطقه زیویه کردستان توسط روستاییان در سال ۱۹۴۷ صورت گرفت.
این کمربند سپس قطعه قطعه شد و هر قطعهای از آن در موزهای در جهان نگهداری میشود. یک قطعه از آن نیز در موزه ملی ایران قرار دارد. سوراخهای پشت آن نشان میدهد که احتمالا به چرم دوخته شده است.
تصویر شماره ۳ بازوبند طلایی متعلق به ۵۰۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد است که احتمالا به دوران سلسله هخامنشیان برمیگردد. این بازوبند پس از چند بار خرید و فروش و سرقت بالاخره به دست موزه ویکتوریا و آلبرت رسید.
یکی دیگر از امتیازات نمایشگاه نیز نگاه به دوران ساسانیان است زیرا معمولا غرب توجه بیشتری به دوران هخامنشیان دارد.
تسلط اسلام و روایتهای گوناگون
در ایران باستان اقوام مختلف یونانی، (نه آتن و اسپارتها)، بابلی، سامی، ارامنه، برخی از کوچنشینهای سکاها و غیره در کنار هم زندگی میکردند. در دوران داریوش هخامنشی که فلات ایران بزرگترین دولت آسیایی در طول تاریخ را تجربه میکرد، مصریها، بابلیها، مقدونیها و قبرس نیز تحت حاکمیت این سلسله با حفظ استقلال در آن به سر میبردند، به این معنی که مالیات (خراج) میدادند و هر زمان که دولت مرکزی میخواست سپاه میفرستادند اما در امور داخلی خود استقلال داشتند. با حاکمیت اسلام، ایران به ملوکالطوایفیهایی کوچک تقسیم شد تا ۸۰۰ سال بعد که شاه طهماست صفوی کشور را دوباره یکپارچه کرد. با تسلط اسلام، مجسمهسازی و تصویرپردازی در نقاشی دچار رکود شد. در این دوران شاهد نقاشیهای مینیاتور و معماری هستیم که در نمایشگاه نیز وجود داشتند.
یکی از روایتهای نوین پژوهشگران از جمله دکتر خداداد رضاخانی، استاد تاریخ دانشگاه پرینستون، این بود که حمله اعراب نه خارج از مرزهای ایران بلکه از دل اقوامی که در ایران در کنار هم میزیستهاند شکل گرفته است. این روایت زمانی باورپذیر میشود که بدانیم اعراب به کمبوجیه برای تسلط بر مصر با برپایی خیکهای آب به سپاهیان هخامنشی در بیابانهای مصر یاری رساندند. بنابراین و بنا به این روایت در دوران ساسانی با تاخت و تاز اعرابی که در فلات ایران زندگی میکردند، اسلام حاکم شد. البته این تسلط با مقاومتهای زیادی مواجه شد و البته هنر نیز شکل دیگری گرفت.
تصویر شماره ۴ کوزه و کاسهای که به شعر مزین شده است مربوط به (۱۱۸۰ – ۱۲۲۰ میلادی) دورانی است که اسلام با زور و زر بر کشور غالب شده است.
بخش دیگر مربوط به بازنمایی گوشهای از معماری مسجد شیخ لطفالله اصفهان است که تغییر رنگ کاشیها از آبی آسمانی به سبز با چرخش نور به مثابه خورشید زیبایی برای بازدیدکنندگان چشمنوازی میکند.
دکتر پروانه پورشریعتی، استاد تاریخ و ایرانشناسی در نیویورک، به روایتی دیگر از حمله اعراب معتقد است: «این اقوام خواستار دستیابی بدون واسطه به راههای بازرگانی بودند.» بنا بر روایت او اینکه در حافظه تاریخی ما اعراب اقوامی بیفرهنگاند درست نیست. او در کنکاش خود بر این باوراست که ایرانیان دچار یک پیوستگی فرهنگی از دوران اشکانیاناند. خانوادههای پارتی که در شمال شرقی ایران میزیستند، ابتدا خراجگذار بودند و درگیر جنگ با اعراب نشدند. شاخص این پیوستگی فرهنگی نگارش شاهنامه توسط فردوسی است. از جمله آثار نمایش داده شده در نمایشگاه، نسخه خطی با هنر تذهیب از شاهنامه فردوسی است که به ۱۵۰۰ میلادی در دوران صفویه در تبریز تعلق دارد. نسخه دستنویس دیوان سعدی شیرازی که طلاکوب شده نیز از یادگارهای قرن ۱۳ میلادی است.
آخرین تصویر زنان حرمسرای دوران ناصرالدین شاه در قرن ۱۹ را نشان میدهد، زنانی بی روح که درخششی در چشمانشان دیده نمیشود. این اثر اسماعیل جلایر احتمالا از روی عکس نقاشی شده است.
بخش دیگر این نمایشگاه به دوران مدرن ایران پس از مشروطیت اختصاص یافته است. این نمایشگاه تا ۱۲ سپتامبر امسال (۲۰۲۱) (شهریور 1400 خورشیدی)برای بازدیدکنندگان دایر است.
گروه گزارش