“آژنگ نیوز”:چگونه یک پل زندگی در شمال اروپا دگرگون کرد؟این پل که نمادی مشهور در سطح جهانی است ، در واقع بخشی از آن مسیر ریلی ،بخش دیگر جاده و در نهایت تونل است که ازمسیری به نام Oresund (یا “صدا”) بین دانمارک و سوئد عبور می کند. این مسیردر سال 2000 تکمیل شد ، اما دارای یک سابقه نسبتاً طولانی و پیچیده است. این مسیر یک نماد مهم اقتصادی،سیاسی،اجتماعی وفرهنگی بوده ودارای اهمیت استراتژیک است.مواردی مانند:زمینه سازی برای توسعه همکاری شمال اروپا درزمینه اقتصاد و مهندسی و همچنین حل و فصل بسیاری از مشکلات مابین کشورها . هزاران مسافر روزانه به هر دو طرف سفر می کنند واین یعنی آزادی تردد . همچنین درمرزها پلیس با سیستم های چک های شناسایی ،اقدامات لازم را انجام می دهد. صرف نظر از چشم اندازهای مختلف ، این یک پیوند فیزیکی غیرقابل انکار بین قاره اروپا و سایر مناطق شمال اروپا و تصویری از روابط بین مرزی است.
باز شدن پل برای تردد در سال 2000 ، تأثیرات اجتماعی و اقتصادی زیادی بر دو کشور دانمارک و سوئد داشت. یک مسیر تنها ده دقیقه ای، تحرک و جریان نیروی انسانی ، کالاها و خدمات را امکان پذیر میکند. تعداد مسافران روزانه از 3،291 مسافر در سال 2000 به 18،000 نفر در سال 2010 افزایش یافت. این پیوند فرصت های جدیدی را به وجود آورده است: به عنوان مثال ، در سال 2005 بسیاری از دانمارکی ها برای فرار از قیمت خانه های سنگین در دانمارک به سوئد نقل مکان کردند و روزانه برای کار خود رفت و آمد می کردند. کمبود نیروی کار دانمارکی در اواسط دهه 2000 منجر به استخدام نیروی کار دانمارکی از طرف کارفرمایان سوئدی شد. بحران اقتصادی سال 2008 هم به این روند آسیبی نزد و تعداد مسافران را کاهش نداد. با این حال ، افزایش تعداد پناهندگان در سال 2015 یادآوری جدی بود که پل اورسوند همچنان یک مرز فیزیکی بین دو ایالت است. در این دوران پناهندگان؛سوئد را به دانمارک برای درخواست پناهندگی ترجیح می دادند ، بسیاری از 163000 متقاضی که به سمت پل اورسوند می رفتند از دانمارک عبور کردند و در سوئد در ثبت نام شدند .در سپتامبر 2015 ، دانمارکی ها تصمیم گرفتند که با برنامه ریزی در خصوص پناهندگان؛خشم دولت سوئد را متوقف کنند و از دسامبر 2015 ، پلیس سوئد در بررسی مشخصات مسافران در قطارها و اتوبوس های در حال عبور از پل صدا را به اجرا درآورد. همچنین پلیس دانمارک در اواخر سال 2019 دوباره به دلیل نگرانی های امنیتی کنترل مرزی را اجرا کرد.
تاریخچه ایده ساخت پل
قبل از قرن نوزدهم ، به استثنای برخی از دوره های صلح بین دانمارک و سوئد ،منطقه ای که اینک پل صدا در آن ساخته شده ، به وضوح به عنوان یک مرز نظامی توصیف می شد. با این حال ، پس از صلح کیل در سال 1814 که جنگهای ناپلئونی را به پایان رساند ، یک کشتی بخاربه نام کالدونیا سفرهای منظمی را بین مالمو و کپنهاگ در سال 1828 آغاز کرد. اولین پیشنهادات برای ایجاد یک اتصال ثابت از طریق افزایش تعاد کشتی های بخاری در سراسر منطقه صدا؛ مربوط به نیمه دوم از قرن نوزدهم است. پس از انقلاب صنعتی ، پیشرفت در فن آوری و سرمایه گذاری فراوان در زمینه آموزش مهندسین در کشورهای شمال اروپا نشان داد که تحقق چنین شرکت تایتانیکی با وجود هزینه های هنگفت ؛مزایای آن بسیار ناچیز است. با این حال ، حمل و نقل دریایی بر فناوری جدید پیروز شد زیرا همچنان سفر با کشتی ،آسانترین ، ارزانترین و ایمن ترین راه سفر و ارتباطات بود. شگفتی های تکنولوژیکی پل ها و تونل ها که توسط مهندسان و بازرگانان به طور یکسان در قرن نوزدهم توصیف شده بود ، برای نادیده گرفتن تخصص در زمینه ناوبری که قرن ها توسعه یافته بود ، کافی نبود.
با اختراع قطار ،منطقه صدا به دلیل وضعیت جغرافیایی اش(وجود دریا)به مشکل قابل توجهی در پیوستن شبه جزیره اسکاندیناوی به راه آهن قاره اروپا تبدیل شد. اولین پیشنهاد برای ایجاد یک تونل برای قطار توسط مهندس سوئدی Claes Adelsköld به پادشاه سوئد کارل پانزدهم در سال 1865 ارائه شد. در آن زمان ، عدم وجود یک اتصال ثابت از سوئد به قاره مورد توجه قرار گرفت. با ابن حال همه همه پروژه ها با این بهانه که خیلی گران یا بی فایده هستند،کنار گذاشته شدند. خطوط کشتی بخار همچنان وسیله نقلیه ترجیحی مسافران ، کالاها و واگن های راه آهن است که از سال 1906 با کشتی های ویژه در مسیر ترلبرگ – ساسنیتس حمل می شد.
در قرن بیستم ، خودرو انگیزه جدیدی به مهندسان داد تا مسیر ارتباطی شمال اروپا را با زیرساخت های ریلی و جاده ای ،در نظر بگیرند. به عنوان اولین نمونه ، در سال 1935 ، پل کمربندی کوچکی تاسیس شد که مناطق فونن و یوتلند دانمارک را به هم متصل می کرد. این مسیر شامل یک خط ریلی ، دو مسیر اتومبیل و یک پیاده رو برای عابر پیاده بود .
بر اساس منابع تاریخی گوستاف اورس و توره نوردر ، دو مهندس فارغ التحصیل در انستیتوی سلطنتی فناوری در استکهلم ، اولین کسانی بودند که در سال 1935پروژه ساخت پل برای عبور اتومبیل بین السینور و هلسینگبورگ ارائه دادند.اما تجربه نشان داده بود که کنسرسیوم های بزرگ اغلب بر پیشنهادات فردی پیروز می شوند.از این رو سال بعد ، شش غول صنایع مهندسی و ساختمانی دانمارک و سوئد ، به رهبری مهندس رودولف کریستیانی دانمارکی ، دو پل را پیشنهاد کردند: یک پل راه آهن و جاده ترکیبی که مالمو ، جزیره اسلاتولم و کپنهاگ را به هم متصل می کرد و همچنین یک پل کمربندی بزرگ دیگر.اما دو دولت این پیشنهاد را رد کردند.زیرا با شکل گیری یک مسابقه تسلیحاتی درنیمه دوم دهه سی و جنگ جهانی دوم ؛هیچ تضمینی برای جلوگیری از آسیب وارد آمدن به سرمایه گذاری فراوان وجود نداشت.ضمن اینکه چنین پلی به معنی مسدود کردن فعالیت های ناوبری به طور کامل بود.بعدها هم 16 بمب منفجر نشده در هنگام ساخت و سازهای دهه 1990 در Sound پیدا شد .این موضوع هم ثابت می کند که نگرانی آنها کاملاً منطقی بوده است.البته در زمان جنگ دوم جهانی ،ازسوی دانمارک تحت اشغال نازی ها ، پیشنهادات متعددی همچنان به سوئد بی طرف ارائه می شدند ،اما همگی رد می شدند.
تغییرات در شمال اروپا پس از جنگ
پس از جنگ دوم جهانی شرایط به طور کلی تغییر کرد.این پل به عنوان نمادی از چشم انداز منطقه اورسوند و به عنوان یک طرح فراملی مطرح بود.
این موضوع مهم حداقل از دهه 1960 توسط سیاستمداران محلی ، موسسات و کارآفرینان به عنوان طرحی که همکاری و تبادلات مرزی را امکان پذیر می ساخت مورد توجه قرار گرفت. با این حال ، تحقق این طرح، بسیار طولانی و پیچیده بود.
شورای نوردیک ، در اولین جلسه خود در کپنهاگ در سال 1953 ، تعیین کرد که ساخت پل اورسوند یک هدف اصلی برای حمایت از تحرک داخل نوردیک و کوتاه کردن فاصله بین شبه جزیره اسکاندیناوی وشمال قاره اروپا است. در سال 1954 ، دولت های سوسیال دموکرات دو کشور هیئت دو جانبه ای را تعیین کردند تا امکان فنی و اقتصادی این پیوند را بررسی کند.
این هیئت در ادامه از طیف وسیعی از دانشمندان در مورد پیش بینی میزان ترافیک و تجزیه و تحلیل ترکیب زمین شناسی بستر دریا و غیره ،بهره گرفت.در همان زمان ، تیم های دو جانبه از کارآفرینان و سیاستمداران مستقر در شهرهای مختلف برای تبلیغ و حمایت از پروژه های خود برای اجرای این طرح رقابت می کردند. امید آنها این بود که این مسیر جدید؛ به نقطه مرکزی ورود به شبه جزیره اسکاندیناوی تبدیل شود .
با این حال تا سال 1959 ، نه پیشنهاد به هیئت بررسی اورسوند،ارسال شده بود. علی رغم این پیشنهادات ، به دست آوردن پاسخ های قطعی به بسیاری از سوالات هیئت دشوار بود و تصمیم گیری برای تحقق این پروژه را برای سیاستمداران چالش برانگیز می کرد.
در ابتدا گروه های مختلف جامعه با این پروژه مخالفت کردند. اولاً ، کشاورزان سوئدی شکایت داشتند که با توسعه زیرساخت ها و مسکن ، زمین های زراعی به تدریج ناپدید می شوند. چندین انجمن به منظور، حفاظت از محیط طبیعی در سوئد و دانمارک ؛علیه بهره برداری بیش از حد از زمین لابی کردند و عواقبی را که زیرساخت ها ، جمعیت بیش از حد و ترافیک جدید ایجاد شده بر طبیعت ، سلامت انسان و کیفیت زندگی در منطقه اورسوند ایجاد می کنند ،را مطرح می کردند.
با شکل گیری اتفاقات بعدی و از جمله گران شدن نفت در 1970 . درآن زمان هم توسط گروههایی این موضوع به چالش کشیده شد. در دانمارک یک بحران اقتصادی وجود داشت و سوئد در رابطه با پیوستن به اتحادیه اروپا در یک جو عدم اطمینان قرار داشت. این تنش ها بر اعتراضات زیست محیطی علیه این پروژه افزود ، که از اوایل دهه 1970 ادامه داشت و باعث شد پل اورسوند به موضوعی نسبتاً تفرقه انگیز تبدیل شود.
البته به تدریج تغییراتی در نحوه نگرش مردم و مسئولان منطقه بوجود آمد و در نهایت در اوایل دهه 1990 سرانجام پروژه تصویب شد و در نهایت چشم انداز امیدوار کننده منطقه اورسوند و پتانسیل اقتصادی آن بر همه مشکلات پیروز شد.
امید به افزایش حجم تجارت دو جانبه و ایجاد اورسوند به عنوان یکی از مناطق اصلی صنعتی ، فرهنگی و گردشگری در شمال اروپا ، در نهایت پیشرفتهای سیاسی و اقتصادی ،سوئد و دانمارک را متقاعد کرد که طرح را اجرا کنند.
پروژه اجرایی شد
تحقق این پروژه با کمک گرفتن از ایده های مطرح شده در گردهمایی صنعتگران اروپا در دهه 1980 (ERT) فراهم شد . به نظر می رسید که صنایع بزرگ اروپا نیز می توانند با بهره گیری از این شرایط ، ابتکارات محلی را با منافع منطقه ای و ملی ، هم در سطح خصوصی و هم در دولت ، پیوند دهند. به دنبال آن یک کمپین تبلیغاتی گسترده با هدف پذیرش بیشتر مردم در مورد ایده نیاز به پر کردن “حلقه های گمشده” بین اروپا و اسکاندیناوی اجرا شد
در سال 1991 ، پارلمان های دانمارک و سوئد توافق نامه ای دو جانبه در مورد ساخت پل اورسوند صادر کردند. در سال 1993 ، در نتیجه سرمایه گذاری مشترک بین شرکت های دولتی Svedab (سوئد) و A / S resundsforbindelsen (دانمارک) ، یک پل دو سطحی طراحی شد که توسط معمار دانمارکی Georg Rotne برای گروه ASO طراحی شده بود.
در سال 1995 ، پیشنهاد کار ساخت و ساز توسط Sundlink Contractors HB ، و براساس یک سرمایه گذاری مشترک سوئد ، آلمان و دانمارک برنده شد. مقرر شد ؛هزینه های ساخت پل ، که توسط وام 4 میلیارد یورویی از کشورهای دانمارک و سوئد به resundskonsortiet تأمین میشد ، از هزینه های دریافت شده برای عبور از پل بازپرداخت شود.
از سال 2000 ، پل اورسوند با موفقیت سوئد و دانمارک را بهم متصل کرد.یک مجموعه تلویزیونی مهیج دانمارکی-سوئدی با نام برون- برون که در سال 2011تولید شد،این پل را به یک شمایل مشهور جهانی تبدیل کرد. به نظر می رسد که مزایای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی آن کاملاً واضح و بدون چون و چرا باشد ، به ویژه در مقایسه با سایر پروژه های اورسوند که در کنار هم قرار گرفتند ، مانند کمیته اقتصادی اورسوند و دانشگاه اورسوند. تاریخچه پل چشم اندازهای مختلفی را برای جامعه روشن می کند و همچنین ابعاد محلی ، منطقه ای ، ملی و بین المللی این منطقه را به میزان زیادی ارتقاء می بخشد.
اورسوند به عنوان یک شاهکار بزرگ مهندسی و نمادی ازهمکاری بین المللی است و باعث ایجاد تغییراتی عملی در زندگی روزمره مردم می شود ، اما همچنین باعث می شود ایده فراتر رفتن ازمرزهای دولتی و آزادی حرکت بیش از پیش در نظر گرفته شود.
هم اینک پل اورسوند یک پروژه مهندسی بزرگ است که شامل یک پل و تونل ریلی و جاده ای است. این مسیردر دو سطح توسعه یافته است و ترکیبی از یک راه آهن دو مسیره به طول 16 کیلومتر و یک بزرگراه چهار خطه است که از یک پل کابلی و سه قطعه ای به طول 7.8 کیلومتر از Malmö تا ارتفاع 57 متر از کانال Flintrännan تا کانال جزیره مصنوعی Peberholm به طول 4 کیلومترادامه دارد. Peberholm این پل را به یک تونل غوطه ور 4 کیلومتری ،به نام تونل Drøgen متصل می کند که در یک شبه جزیره به طول 1 کیلومتر در ساحل کپنهاگ خاتمه می یابد.
نویسنده :جیمز کلیر
مترجم:احسان محرابی
گروه گزارش