“آژنگ نیوز”:حکایت انتشارات طهوری از مشکلات نشر کتاب طی۷۰سال!! در دی ۲۲ماه سال۱۳۳۵ خورشیدی ،سید عبدالغفارطهوری صاحب کتابخانه طهوری(درگذشته در سال ۱۳۷۴) واقع در خیابان شاه آباد(حمهوری امروزین و نزدیک میدان بهارستان)و مرکز فروش کتابهای فارسی و عربی چاپ ایران و خارجه و ناشر کتاب ،طی نامه ای به همایون صنعتی زاده (کار آفرینی که از کارهای ساده چون کاغذ سازی گرفته تا فعالیت های کلان چون راه اندازی چاپ افست،کشت مرواید در خلیج فارس،طراحی تولید کاغذ از نیشکر ،ایجاد کارخانه کاغذ پارس در جنوب، اجرای طرح کتاب های جیبی و گرد آوری آثار ارزشمندی از نقاشان جهان در موزه صنعتی کرمان ، راه اندازی مؤسسه فرانکلین؛در کارنامه او دیده می شود.) شرح گرفتاری های نشر و کتاب می پردازد.مرور این نامه نشانگر این موضوع است که از ۶۵سال قبل تاکنون مشکل نشر کتاب اصلا تغییر نیافته است!
“حضرت آقای صنعتی ضمن تقدیم سلام اداء احترام جنابعالی خود اهل فضل و بصیرت هستیدهرکس به کار کتاب و مطبوعات واقف هستید. می توانم مسئلهای را که مدتی است فکر اینجانب را مشغول داشته به سهولت با شما در میان می گذارم و از نظر جنابعالی که همیشه صائب امید خیر بسیار داشته باشم. شما به خوبی می دانید که چه می شود که شخص به کتاب علاقه مند می شود و اینجانب نیز از موقعی که خودم را شناختم کتاب را و اهل کتاب را و کار کتاب و مطبوعات را از همه چیز بیشتر پسندیدم و با اینکه همه نوع وسائل برای انتخاب مشاغل دیگر فراهم بود کتابفروشی را بر همه چیز ترجیح دادم .
وابستگی کتاب فروشی به ملک
پس از اینکه کتابخانه طهوری را تاسیس کردم نیز همواره به طبع و نشر کتاب های مهم و بزرگ علاقهمند بودم. از اولین نشریات کتابخانه که”فردوس المرشیدیه و” فرهنگ فارسی” بود. این معنا به خوبی روشن است و بحمداله تا کنون بیشتر از آنچه دیگران تصور می کردند، در این راه کوشش و همت صرف کرده و موفقیت حاصل کرده ام .زیرا انتشار سی چهل مجلد کتاب خوب با سرمایه سی تا چهل تومان کار آسانی نبود و پس از این هم با عزمی قوی به کارهای بزرگتر می پردازم. اما در اینجا نکته ای هست که از نظر جنابعالی پوشیده نمی ماند.
در هر نوع کاری شرایطی لازم دارد که حصول نتیجه را زودتر می تواند تضمین کند و یکی از شرایط کار در کتابفروشی محل خوب است. اینجانب از روز اول تاسیس کتابخانه طهوری یک اشتباه مرتکب شدهام که اکنون نیز جور آن را میکشم و آن این است که سرمایه نقد اولیه را به جای اینکه به محل کسب اختصاص بدهم به کار چاپ کتاب زدم.اینک می بینم با هدف ها و کوشش های اینجانب محل ناقابلی دارم که برای توسعه کار مجهز نیست و پیشرفت کارم را کند میکند .
وگرنه کتابخانه طهوری بایستی در برابر آنچه انجام داده،کتاب منتشر کرده باشد و حالا که سرمایه ام اندک در چاپخانه و کاغذ و کتاب و غیره بند افتاده تهیه یک محل مناسب برای کارهای اساسی تر برایم مشکلی شده است که حل آن در قدرت جنابعالی هست .البته به خوبی می دانید کار نشرکتاب کار پروفایده ای است هرگز ضرر دارد که مسلم است .ولی اگر شرایط و محل فروشگاه مناسب باشد پیشرفت آن اعجاز آمیز است و اینک قریب۱۶ جلد کتاب مختلف زیر چاپ دارم برای تهیه محل خوب ناچار باید از محلی با سپردن وثیقه و تضمین فراهم کنم پس از خرید محل مناسب در ظرف مدت معینی آن را مسترد دارم و چون مردم بازاری از کار کتاب اطلاعی ندارند آن را حرفه ضعیفی می شمرند خواستم از شما که در این کار وقوف کامل دارید استمداد کنم .
و یا هرطریقه و شرایطی که خود شما بفرمایید مبلغی قرض بگیرم ومحلی مرغوب تهیه کنم و در مدتی که دیر هم نباشد وجه را مسترد نمایم و به کار کتابخانه که میتواند ده برابر حالا کار کند با تهیه فروشگاه مناسب تکانی داده شود وحرکت وسرعت کار تامین شود. قطعاً شما هم توانایی این بزرگواری را و هم نیت خیر آن را دارید و گذشته از اینکه کتابخانه طهوری میتواند در صورت داشتن محل خوب برای هدفهای مطبوعاتی شما نیز وسیله کارآمدی باشد.
تصور میکنم احیای این زمینه به جز کتاب به هیچ چیز دیگر علاقه ندارد موجب خوشنودی شما هم خواهد بود. حدود و مبلغ و مقدار و شرایط را در صورت موافقت معروض می دارم. همه امیدم عرضم همین است و در حضور اشخاص فهیم و هوشمند ؛پرمدعایی جایز نیست. آیا این معامله را که اقلاً بی ضررو اکثرا برای اینجانب و شما و مردم و کار مطبوعات مفید است به سرانجامی می رسانید یا صلاح نمی دانید.
اعلام عمومی حمایت
اما امید بسیار دارم که قبول می فرمایید زیرا برای شما کارسهل است و برای اینجانب وسیله حیات بخشی است و بموجب همین نوشته و با هر سند و مدرکی ممکن است خود محلی را که خریداری می شود نزد شما وثیقه بگذارم. هر سودی که از آن انتظار میرود بپردازم و هر خدمتی که از دستم برمیآید انجام دهم .وهر ضمانتی که لازم است از کتاب خود …یا شخصی بسپارم تا یقین حاصل شود که وجه دریافتی را سر موقع و موعد معین مسترد می دارم و الی الابد نیز رهین منت شما هستم.البته چنانچه قصد و نیت شما بخواست خدا مساعد باشد مانعی ندارد که موضوع در جرائد نیزاعلام شود.
اما هرگاه نخواستید امید و انتظار را برآورده سازید فقط یک خواهش دارم و آن این است که این موضوع نزد خودتان بماند.زیرا کاسب یا تاجر سرمایه بزرگتر آبرو و اعتبار است و این جانب در این مملکت و در عالم مطبوعات باید کارهای بزرگی از پیش ببرم نمیخواهم نزد همکاران سرافکنده باشم. بابی صبری در انتظارپاسخ شفاهی و راهنمایی شما هستم.با تقدیم شایسته ترین احترامات سید عبدالغفار طهوری.
نکته تکمیلی اینکه در نهایت در سال ۱۴۰۰ خورشیدی نیز همچنان حرف و حدیث در مورد ادامه حیات این انتشارات در جریان است!
گروه خبر