“آژنگ نیوز”:آیا زندگی امروزین و مصرف عقلانی می شود؟یک شهروند معمولی، فردی است سر به زیر. پس ازآن که از جیب خود به همراه دیگر شهروندان خزانه خالی نهاد های مالی ای را پر کرد که دنیای او را زیر و رو کرده اند، نه تنها می پذیرد که همه چیز را فراموش کند، بلکه وقتی کفگیر به ته دیگ می رسد و آهی ندارد که با ناله سودا کند به جای بد قلقی و به دنبال مقصر گشتن، با مناعت طبع و خوش خلقی وضعیت خود را می پذیرد. با تدبیر و زرنگی ترفند هایی را بکار می گیرد که از روی تارنمای «خسیس دات کام» یاد گرفته است، به مبادله پایاپای با دیگر شهروندان می پردازد، خانه و ماشینش را با دیگران تقسیم می کند، به جای هواپیما از نوعی روروئک ورزشی استفاده می کند و منوی «ویژه بحران» به قیمت ۵ یورو را که یک رستوران دار لوطی پیشنهاد کرده، سفارش می دهد، درکلاس های آموزش تعمیرکردن وسائل خانگی نام می نویسد، سبزیجات می کارد و خریدش را با استفاده از برگه های تخفیف جوراجوری که در کیفش انباشته انجام می دهد.
چنین شهروندی در ضمن ارزش های واقعی را مجددا کشف می کند : همبستگی، گرمای انسانی، لذت های ساده. در نشریه نیوزویک (مورخ ٢۶ مارس ٢٠٠٩)، استیو توتل روزنامه نگار، به پدر و مادر خویش ارج می نهد که «همواره زندگی همراه با قناعتی را گذرانده اند» : امروزه افراد مشابه آنها که «به سخت کوشی علاقه دارند» و در گذشته به چشم خسیس به آنها نگاه می شد، مقاوم ترند. سخت کوشی و صداقت همیشه پاداش خود را دریافت می کند : چنین است درس اخلاقی ای که از بحران کنونی گرفته می شود. چه کسی می توانست انتظار چنین درسی را داشته باشد ؟
شما می پنداشتید که بحران مالی مترادف آتش گرفتن مال، خانواده های دربه در شده در خیابان، اخراج های دسته جمعی، ترس از آینده، صورتحساب های پرداخت نشده ودست شستن از بسیاری از نعمات باشد ؟ دلیل اش آن است که شما هنوز درگیر مادی گرایی ای می باشید که دوران آن به سر رسیده است. آنهایی که هنوز به نشخوار انتقادات از غیرعادلانه بودن نظام مشغولند، می بایست «روحیه ضد بحران» را در خود بیدار سازند، نشریه ماری کلر (شماره فوریه ٢٠٠٩) رمز دسترسی به این روحیه را به ما می دهد : «می بایست بیشتر قسمت پر لیوان را نگاه کرد تا قسمت خالی آن را. کسی که همیشه از زندگی انتظار بیشتری دارد هرگز خوشحال نیست ». آنهایی که هنوز سرسختی می کنند می توانند «یوگای خنده» را امتحان کنند، «مهارتی که طی سه یا چهار جلسه تمرین کسب می شود». کلید همه چیز، امکان «تغییر دنیای معنوی» خویش است، به آنچه مربوط به تغییر دنیای مادی است بعدا رسیدگی می کنیم.
سیل مقالات نشریات در این رابطه، مثل «دوران مصرف زیرکانه» (نوول ابسرواتور ١٩ مارس ٢٠٠٩) یا « راهنمای ترفند های جدید مصرف» (مجله لوپوئن ١٩ فوریه ٢٠٠٩) به آنهایی که از همه دست و پا چلفتی ترند نیز کمک می کند تا گلیم خود را از آب بیرون کشند و برای یافتن بهترین راه حل ها، از خرید این نشریات ضرر نبرند. نشریه لوس آنجلس تایمز یک کارشناس کامپیوتر را مثال می آورد که برای پرداخت وام پنجاه هزار دلاری دانشجویی اش «به جای روشن کردن چراغ، کرکره پنجره ها را باز می کند (١)» : آخ ، چرا زودتر به این فکر نیفتاده بودیم ! مجله ماری کلر (مه ٢٠٠٩) آدرس فروشگاه های لباس اینترنتی نیویورک را در اختیار می گذارد تا «بحران زده ها» ( که جای «مد زده » های دیروز را گرفته اند) یک سفر را صرفه جویی کرده، قیمت پرواز به آنسوی اقیانوس اطلس را جلو بیفتند : آه ای قناعت ای پرنده خوشبختی !
مجله ال Elle، به خوانندگانش یاد می دهد چگونه بدون آنکه قربانی مد شوند، شیک پوش باشند، مثلا با نوشتن حروف اول اسمشان روی تی شرت ها یا با رج کردن منجوق برای ساختن «گردنبند های بزرگی که به همه چیز بیاید» (١٠ ژانویه ٢٠٠٩). بحران مالی که معمولا با جنگ مقایسه می شود، بیش از هر زمان ، کدبانویی را ارج می نهد که از هر انگشتش هنری می ریزد و می تواند از یک تکه نخ هم چیز زیبایی خلق کند. در همین راستا، نیویورک تایمز (١١ آوریل ٢٠٠٩) از گروه مادران خانه دار اسپرینگفیلد در ویرجینیا سخن می گوید که نام پرمسمای «ابر مادران مقتصد» را برای گروه خود برگزیده اند.
تحت عنوان «به قناعت باز می گردیم و از آن خشنودیم»، در همین نشریه از خانم کلی سایک نام برده می شود که در میسوری مشاور است و پایه گذار جهانی نو ؛ او دستمال سفره های کاغذی خود را با دستمال هایی از جنس کتان بیولوژیک جایگزین کرده ـ چرا که از میان هزاران رضایت خاطری که ناشی از« قربانی فریب جهان مالی شدن» می باشد، یکی هم «حفاظت از کره خاکی است». خانم سایک توصیه می کند «هرگز نباید بحران را به هدر داد». نشریه ال پایس باز هم جلوتر می رود (٢) : «برای ترک سیگار هیچ چیز بهتر از سکته نیست». شما احساس مسئولیت ویژه ای در رابطه با وضعیت اقتصادی حاضر نمی کنید ؟ مهم نیست : همواره مفید است که حتی اگر گناهکار هم نباشیم ازهرموقعیتی برای اصلاح خویش استفاده کنیم. بانکدار های گلدمن ساکس هم نمی دانند چه موقعیتی را برای اصلاح نفس از دست داده اند، همانهائی که در همین شرایط، یازده میلیارد دلار برای پاداش آخر سال خود کنار گذاشته اند.
شاید آن شهروند ساده که زیر چراغ های نئون یک فروشگاه عرضه کننده مواد غذایی بسیار ارزان، چرخ سبد خرید خود را به جلو می راند، خودش هم نداند تا چه اندازه پیشروست : به رخ کشیدن و به نمایش گذاشتن قناعت، برای پز دادن باید مناعت طبع خویش را در طبق گذاشت ، ساده زیستی و درویشی. این تجربه آنقدر هیجان انگیز است که حتی پولدار ها هم دوست دارند در آن شرکت کنند ـ حتی اگر خرید از مغازه های ارزان بنجل کمتر از پوشیدن تی شرت «من کره خاکی را نجات می دهم» برایشان جذابیت داشته باشد. ضمیمه فیگارو به نام «اکولو شیک» (اول آوریل) نویسنده ـ مسافر، سیلون تسون، به نقد از اکولوژی «غمگین» و « درس اخلاقی»، از نوع هانری داوید تورو (٣) می نشیند : اکولوژی واقعی در صدد «آشتی دادن کائنات و انسان » است ؛ باید مثل جشنی بزرگ باشد. برای شروع این جشن پرشکوه، تسون پیشنهاد می کند که «فقط اشیاء پر فضیلت» را خریداری کنیم و از حکمت نسل اندر نسل کوچ نشینان الهام گیریم : « مثلا خنجر قرقیز ها، کیسه توتون ایلیاتی های تبتی و یا سرویس چای کوچ نشینان صحرا» را در نظر آوریم، خواننده فیگارو که سواری بر اسب بدون زین را تجربه نکرده، ترجیح می دهد به خرید بیسکویئت بیو(بدون مواد شیمیائی ) به قیمت بسته ای ١۵.٩٠ یورو از قنادی بزرگ پاریس بسنده کند، درست است که قدری گران به نظر می رسد اما باید اعتراف کرد که چانه زدن آنهم در راه آشتی با کائنات، خجالت آور است. سه صفحه جلو تر صندلی پشمی زیبایی به قیمت ١۶٠٠ یورو به چشم می خورد که حتی چهره چوپان های قرقیز را نیزاز حسودی مکدر می سازد.
مصرف کننده، که قادر به تغییر دادن جهان نیست، دست کم باید بر این تصور باشد که اختیار از غلاف بیرون کشیدن کارت اعتباری خود را دارد. مارک های بزرگ لوکس سعی می کنند وی را قانع سازند که برخوردار از ارزش هایی مطمئن می باشند، نهاد هایی بیشتر فرهنگی تا تجاری، تا جایی که با خرید محصولات آن ها پول از دست نمی رود بلکه سرمایه گذاری می شود. از شما می پرسم، پرداخت ٨٠٠ یورو برای خرید یک کیف سفری چیست، وقتی می دانید که پنج نسل دیگرنوادگان شما، برای سفر آخر هفته لباس خواب هایشان را در آن خواهند گذاشت تا بسوی ستاره ای دوردست پر گشایند؟ جاناتان تپرمن در نشریه نیوزویک (۶ آوریل ٢٠٠٩) زیر عنوان «دفاعیه ای برای اجناس لوکس» هنر «صرفه جویی در خرید اجناس گران قیمت» را به ما می آموزد. « از کوچک شروع کنید : یک کروات هرمس، یک جفت کفش چرچ. هر چه می خرید سعی در این داشته باشید که از تغییر شیوه پوشیدن پرهیز کنید و شیوه کلاسیک که همیشه ماندگار است را انتخاب نمایید».
پولدار یا تنگدست ، مهم آن است که مصرف کننده همیشه مصرف کننده باقی بماند. نوول ابسرواتور (۴ دسامبر ٢٠٠٨) می گوید « هیچ کس نمی خواهد که «بحران زده ها» روزی به «افسرده ها» تبدیل شوند. با تب و تاب فهرست اجناسی که فروش بالایی داشته اند اعلام می شود : راهنمای صرفه جویی، ماست زن، دستگاه نان پزی، تنگ هایی که آب را فیلتر می کنند، تخم سبزیجات، مسهل (؟!). پایه گذار سایت پرایس مینیستر، آقای پییر کسیوسکو موریزه در نشریه چالنج(٢۶ فوریه ٢٠٠٩) انگیزه اصلی تبلیغات برای شبکه های مبادله کالا بین افراد را چنین خلاصه می کند : «وقتی افراد جنس های خود را به فروش می رسانند، بیشترهم خرید می کنند».
با این حال عکس العمل های قدیمی تحت لوای تصمیمات مفید مجددا رخ می نماید. جمعیت «ثروتمندان را نجات دهیم» برای قدر دانی از آقای سگالا (از معروف ترین دست اندر کاران آگهی های بازرگانی در فرانسه و واسطه آشنائی کارلا برونی و نیکلا سارکوزی ـ م) که گفته بود «اگر فردی در ۵٠ سالگی هنوز یک ساعت رولکس نداشته باشد، یعنی زندگی خود را باخته است»، یک ساعت ارزان قیمت کازیو به او هدیه داد، نشریه ماری کلر نوشت (ژویئه ٢٠٠٩) : « از این ابتکار باید الهام گرفت، شکل این کاریاد آور سالهای ٨٠ است، به هیچ وجه زرق و برق ندارد و سرشار از فرهنگ می باشد». تپرمن ، این پیشوای اجناس لوکس، همه لباس ها و اجناس ارزان قیمت خود را به یکی از موسسات خیریه داد و اعلام کرد که این عملکرد مدنی سزاوار پاداش است : « تصمیم گرفتم به نحوی از این کار قدر دانی کنم ـ البته نه با رفتن به خرید، مگر آنکه شما آدرس خوبی به من پیشنهاد کنید … ».
نول ابسرواتور از قول یک کارشناس مد می نویسد : «امروز مسئله مصرف عقلانی مطرح است». در کنار هم قرار دادن دوکلمه نا متجانس (عقل و مصرف)… و اما آنچه به زندگی عاقلانه بر می گردد هنوز ره دراز است.
گروه گزارش