“آژنگ نیوز”:تیم فوتبال ناتینگهام فارست انگلستان یک شگفتی در جهان فوتبال است.این تیم که در سال ۱۸۹۸ میلادی تاسیس شده است در یک برهه زمانی( ۱۹۷۵تا ۱۹۸۲) از لیگ دسته دوم به قهرمانی اروپا رسید و این روند شگفت آور با همت یک مربی فوتبال به نام برایان کلاف شکل گرفت.برایان کلاف در میدلزبرو متولد شد و اولین بازی حرفه ای خود را در باشگاه تیم شهر خود در سال۱۹۵۲ با ۱۷سال سن به عنوان یک مهاجم میانی انجام داد.
او که یک مهاجم توانمند بود ، برای سه فصل متوالی بهترین گلزن میدلزبرو شد. در مجموع او ۲۰۴ گل در ۲۲۲ بازی به ثمر رساند ، در حالی که هنوزاین تیم در دسته دو بازی می کرد ، او بازی های ملی هم داشت ودر مقابل تیم های ولز و سوئد در سال ۱۹۵۲ موفق به ثبت دو بازی ملی برای انگلیس شد.
کلاف در سال۱۹۶۱به رقیب محلی میدلزبورو ،یعنی ساندرلند نقل مکان کرد .او در این تیم در ۷۴مسابقه ۶۳ گل به ثمر رساند و در دسامبر۱۹۶۲ درجریان یک مسابقه با Bury در Roker Park دچار مصدومیت شد دو سال تلاش کرد برمصدومیت غلبه کند . اما فقط ۳ بازی دیگر انجام داد و در سن ۲۹ سالگی بازنشسته شد.
کار مدیریتی وی در سال ۱۹۶۵هنگامی که از او خواسته شد مربیگری تیم هارتل پولز یونایتد (هارتلپول فعلی) را بر عهده گیرد آغاز شد.در زمان آغاز مربیگری او فقط ۳۰ساله بود و جوانترین مربی در لیگ فوتبال بود.
کلاف در سال ۱۹۶۷ مربی تیم باشگاه دربی شد و پیتر تیلور را به عنوان دستیار مدیر با خودش به این تیم برد. در اینجا بود که کلاف واقعاً وارد کارش شد و شهرت خود را به عنوان یک مدیر ومربی سختگیر اما منصف بدست آورد. وی در اولین فصل خود با آوردن بازیکنانی از جمله روی مک فارلند و جان مک گاورن ، پایه های موفقیت آینده این باشگاه را بنا نهاد.در باشگاه جدید از بین بازیکنانی که به او به ارث برده بودفقط چهار بازیکن را نگه داشت.حتی شایعه شده بود که او پس از شکست در بازی های ابتدایی وقتی شنیده بود که دو بازیکن به این شکستها خندیده بودند را اخراج کرد.
بدین ترتیب داستان کلاف از همینجا شروع شد . در اواسط دهه ۷۰ ناتینگهام در لیگ دسته دوم فعالیت می کرد. وقتی کلاف تیم را گرفت و صعود کرد ، اوضاع به طرز چشمگیری تغییر کرد. هیچ کس نمی توانست موفقیت سه سال آینده ناتینگهام را پیش بینی کند … زیراهیچ کس ، در آن روز سرد زمستان ، نمی توانست تصور کند که اولین بخش از یکی از خارق العاده ترین داستان های فوتبال در شرف ساختن است: از اینجاست که داستان شگفتی های ناتینگهام آغاز می شود.
چنانکه اشاره شد اگرچه رفتار برایان کلاف تا حدودی بحث برانگیز بود ، و اغلب در تضاد با رئیس و هیئت مدیره خود قرار می کرفت،، اما با همین شیوه مدیریت بود که این باشگاه در سال ۱۹۶۹ توانست به لیگ دسته اول صعود کند ، و پس از آن اولین قهرمانی لیگ یک را درسال ۱۹۷۲ به دست آورد. کلاف یکی از مربیان ورزشی بود که همواره با لباس در محل آموزش حاضر میشد و از جمله اولین “مدیران لباس ورزشی پوش” به شمار می آمد.
کلاف هرچه قدر در زمین بازی جدی بود،خارج از زمین،شخصیت قدرتمند کلاف ، در قالب یک شخص شوخ طبع در معرض دید عموم قرار می گرفت. حضور او در نشست های مطبوعاتی و همچنین در رسانه های خاص فوتبال او را به یک نام محبوب تبدیل کرد. او در این نشستها و گفتگو با مطبوعات جملات نغزی می گفت ، مانند “من نمی گویم بهترین مدیر جهان هستم ، اما در رتبه اول قرار دارم …” این جمله صادقانه شاید او را به چهره محبوب رسانه ها و بینندگان تلویزیون تبدیل کرده باشد ، اما به این معنی است که او اغلب رفتارهای قدیمی در دنیای فوتبال را متحول کرده بود.
اما اظهارات صریح مکرر کلاف در مورد شیوه های خاص فوتبالی اش سرانجام منجر به درگیری وی با هیئت مدیره باشگاه داربی شد.او از داربی رفت و سپس مدت کوتاهی در برایتون و هوو آلبیون و لیدز یونایتد مربی گری کرد و در نهایت همراه با دستیارش تایلور، درسال ۱۹۷۵ به ناتینگهام فارست پیوست.
او در طول دوران مدیریت خود با دستیاری پیتر تیلور تاسال ۱۹۸۲، ناتینگهام فارست را از پایین لیگ دسته دو (ژانویه ۱۹۷۵) به قهرمانی لیگ دسته اول در ۱۹۷۸ رساند .اما مهمترین دستاوردش قهرمانی در اروپا بود.
در ادامه روند موفقیت های داخل انگلستان؛ برایان کلاف و ناتینگهام فارست،دراستادیوم المپیک مونیخ ، ۳۰ مه ۱۹۷۹،در فینال جام اروپا حضور یافتند. ناتینگهام فارست برایان کلاف در بازی نهایی ،با تیم مالمو ازسوئد روبرو می شود. صندلی های تماشاچیان با پرچم های انگلیس پوشیده شده است. در طول نیمه اول قرمزها سعی می کنند بازی را بدست بگیرندو فشار را بر روی تیم مالمو افزایش دهند. یک شوت از رابرتسون به تیر دروازه برخورد می کند .مالمو ایستادگی می کند ، و همه حملات ناتینگهام را خنثی می کند. کلاف ، با چهره ای متفکر و موهای در هم ریخته ، در کنار زمین بالا و پایین می رود.
نیمه دوم آغاز می شود.اما این بار مقاومت مالمو در هم میشکند و بالاخره ناتینگهام به یک گل می رسد و با همان گل برنده بازی می شود.بدین ترتیب کلاف و بازیکنان ناتینگهام برای نخستین بار فاتح جام باشگاههای اروپا شدند.
ناتینگهام فارست در فصل بعد (سال ۱۹۸۰ )نیز در مرحله نخست پس از حذف اوسترس سوئد توانست با غلبه بر تیم ارتش رومانی ، دینامو برلین و آژاکس آمستردام برای دومین بار و تا امروز واپسین مرتبه به فینال جام باشگاههای اروپا صعود کنند. آنان در فینال این بازیها که در سانتیاگو برنابئو برگزار میشد توانستند با تک گل جان رابرتسون بر حریف آلمانی خود هامبورگ غلبه کرده و برای دومین مرتبه قهرمان این پیکارها شوند.
پس از آن دو قهرمانی متوالی در جام اروپا در ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰؛ناتینگهام چهار قهرمانی در جام حذفی نیزکسب کرد. گفته می شود که این یکی از بزرگترین شاهکارهای مدیریتی در تاریخ لیگ فوتبال انگلیس تاکنون بوده است.به همین جهت وی در سال ۱۹۷۸به عنوان مدیر ومربی سال برگزیده شد. همچنین او به دلیل خدماتش در فوتبال، در ژوئن ۱۹۹۱ یک نشان OBE دریافت کرد.
از کلاف به عنوان “بزرگترین مربی ایی که انگلیس هرگز به آن توجه نداشته است” صحبت می کنند ، زیرا علی رغم اینکه اویکی از موفق ترین مربیان لیگ بود ،هیچوقت برای کاردر تیم ملی کاندید نشد. او در واقع در سال های ۱۹۷۷ و ۱۹۸۲ برای این شغل مصاحبه کرد.همچنین در صلاحیت او هرگز تردیدی نبود ، اما به نظر می رسد دیدگاه های صریح او در مورد نحوه بازی فوتبال و اجرای آن ، در نهایت نکته ای علیه او به حساب آمده و این امر شانس دستیابی اش به پست مربیگری تیم ملی را از بین برد.
خود برایان کلاف به این نکته واقف بود او در مورد دلیل عدم دستیابی اش به سرمربی گری انگلستان گفته است: ” مطمئن هستم که مسئولان فدراسیون فوتبال انگلستان فکر می کردند اگر من این پست را برعهده بگیرم وآنها کار را به من بدهند ، من می خواهم به شیوه خودم این نمایش را اجرا کنم و به دستورات آنها توجه نخواهم کرد.. آنها زیرک بودند زیرا دقیقا من همین کار راانجام می دادم! “.
پس از مرگ وی در سپتامبر ۲۰۰۴ ، بخشی از بزرگراه A52 که دربی و ناتینگهام را به هم متصل می کند به Brian Clough Way تغییر نام داد. تندیس هایی در میدلزبرو ، ناتینگهام و دربی ساخته شده است و دربی و ناتینگهام اکنون هر ساله دو بار برای رسیدن به جایزه برایان کلاف ، در مسابقات قهرمانی با همین نام با یکدیگررقابت می کنند.
برای اشاره به اساس مدیریت کلاف باید اشاره کرد ،کلاف غالبا می دانست که چه می خواهد انجام دهد. با این حال از بازیکنانش نیز نظر می خواست .در این مورد گفته است:”هنگامی که با یکی از بازیکنانم بحث می کنم ، با او می نشینم تا در مورد آن صحبت کنیم و پس از حدود بیست دقیقه ، تصمیم می گیرم که حق با من است”.!!
ترجمه :علی محرابی
گروه تاریخ