به گزارش “آژنگ نیوز”اینکه چگونه نسل ببر ایران از بین رفت ؟را می توان در این روایت منوجهر ستوده از مشاهده ببر و نیز توصیف شکار آنها دریافت.
طرفهای غروب به درۀ بسطام درآمدیم. من با کولهپشتی و چوبدستی جلو بودم از پوزۀ کوهی مسلط به دست چپ دره میخواستم بگذرم. جلو من در پانصدمتری دو ببر نر و ماده در حرکت بودند.
از وحشت دست و پایم سست شد. آهسته روی زمین نشستم و به رفقای عقبمانده فهماندم که خطری در راه است. آنها هم که به من رسیدند آهسته گام برداشتند تا به محل من رسیدند و ببرها را دیدند.
سکوت تمام ما را فراگرفته بود. مدتها ایستادیم و منظرۀ ببر نر که جلو میرفت و ببر ماده از عقب او تماشا کردیم. ببر نر چند قدمی که میرفت میایستاد و نعره میزد. قدمشمار این دو ببر پیش رفتند تا از میدان دید ما خارج شدند.
ما هم به راه خود ادامه دادیم و داخل دره شدیم و از کنارۀ راست دره خارج شدیم و به خانههای دهکدۀ بسطام نزدیک شدیم و چون هوا رو به تاریکی میرفت مجبور شدیم به خانهای وارد شویم. درِ خانۀ آقا محمد صالح را کوبیدیم و پذیرای ما شدند. آقا محمد صالح بر پوست تختی نشسته بود. سلام کردیم و نشستیم چای آوردند. کف ایوان پوست ببرهای آششده بود.
![چگونه نسل ببر ایران از بین رفت ؟ 1 image 95 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ](https://www.azhangnews.ir/wp-content/uploads/2021/05/image-95.png)
![چگونه نسل ببر ایران از بین رفت ؟ 1 image 95 - پایگاه اطلاع رسانی آژنگ](https://www.azhangnews.ir/wp-content/uploads/2021/05/image-95.png)
از آقا محمد صالح پرسیدیم این پوستهای آششده فرش اینجاست؟ آقا محمد صالح جواب داد خیر. از او پرسیدم این پوستها را چگونه تهیه میکنید؟ آقا محمد صالح گفت اول چالهای بزرگ و عمیق میکنیم و گوسفندی میکشیم و کف آن میاندازیم و روی آن را با شاخهای میپوشانیم و منتظر مینشینیم تا ببری در آن بیفتد، سپس به پسرانش رو کرد و گفت بچهها وسایل خود را بیاورید.
پسر بزرگش رفت و پارچۀ پشمین دستبافی آورد که پهنای آن در حدود ده سانتیمتر و طول آن دو متر بود. دست چپ خود را با این نوار پهن پوشاند و دست او همانند متکایی شد. پسر بزرگ گفت من جست میزنم به داخل این چاله و ببر به من حمله میکند.
من دست چپ خود را در دهان او میکنم و- با خنجری که آورده بود و به ما نشان داد- از وسط دو پای ببر را صاف و مستقیم با این خنجر میبرم تا زیر گلوی او. ببر از پای درمیآید. سپس پوست او را میکنیم و بلافاصله آش میکنیم.
منبع:[البرزکوه، نگارش و گردآوری دکتر منوچهر ستوده، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۹، ص ۱۷۹–۱۸۱]
گروه تاریخ