به گزارش “آژنگ نیوز”مراسم افتتاح وکلنگ زنی در تاریخ ایران پیشینه دارد.در روزگارانِ گذشته نیز چیزی مشابهِ آنچه امروز در مراسمِ کلنگزنیِ آغازِ ساختِ پروژهها میبینیم، مرسوم بودهباشد. حضور در اینگونه مراسم، همچون حضور در آدابِ افتتاحِ پروژهها (قیچیزنان یا روبانبُران!)، همواره برای اهالیِ سیاست جذّاب بودهاست.
برخی گاه حاضر اند برای یک قیچیزدنِ ناقابل صدها کیلومتر را بپیمایند! نیما سالهایی که در بابل («بارفروشِ» آن روز) بهسرمیبُرده، گزارشی دقیق توأمبا تحلیلی روانشناختی از حضورِ تبخترآمیزِ رضاشاه در مراسمِ کلنگزنیِ یک بیمارستان ارائهداده که بسیار جذّاب است. نیما که خود میانِ جمعیّت حاضر بود، دربارهٔ لحظهٔ حرکتِ نمادینِ رضاشاه با دردستگرفتنِ بیلی نقرهای، چنین نوشته:
«از أعلیحضرت درخواستکردند اولینسنگِبنای آنها را به دستِ خود بر روی بنا بگذارند. ولی بعد یک بیلِ نقره ساختند. دستهٔ آن را از روبانهای سهرنگ لفافهکردند و به تیمورتاش دادند. و أعلیحضرت آن را بهدستگرفت. مقداری خاک برداشت و به اطراف ریخت و گفت: از اینجا شروعکنید! و بعد بیل را به دستِ رئیسِ معارف داد که در موزه آن را [بگذارند]» (دو سفرنامه، نیما یوشیج، بهکوششِ علی میرانصاری، سازمانِ اسنادِ ملیِ ایران، پژوهشکدهٔ اسناد، ۱۳۷۹، ص ۲۰).
حضورِ ابنِ بطوطه سیّاحِ مشهور مراکشی در شیراز، مصادف بوده با مراسمِ خاکبرداریِ کاخ و ایوانی عظیم در حضورِ شاهابواسحق. شاهشیخ، قصدداشته کاخی بناکند همطراز با ایوانِ مدائن. همانگونه که ابنِ بطوطه جای دیگری اشارهکرده بذلوبخششهای مثالزدنیِ این پادشاه عیّاش و خوشباش نیز رقابتی بوده با بریزوبپاشهای بیشمارِ پادشاهانِ هندوستان.
ابنِ بطوطه که ابواسحق را «خوشهیکل، خوبروی، نیکوخوی، مریم، خوشاخلاق و فروتن» معرفیمیکند، تصویری جاندار از خوشخدمتیهایِ اطرافیان، تقلّای اصنافِ گوناگون و نیز تجمّلاتِ مرسومِ چنین مراسمی، ارائهدادهاست. و چهقدر شبیه است این گزارش با گزارشِ نیما:
«شاهابواسحق تصمیمگرفتهبود ایوانی نظیرِ ایوانِ کسری بناکند، لذا فرمانداد که مردمِ شیراز پایهٔ بنا را بکنند. مردمِ آن شهر در اجرای فرمان به جنبوجوشِ بزرگ برخاستند. هریک از طبقات میکوشیدند که در این کار سهمِ بیشتری داشتهباشند و کارِ رقابت و همچشمی بهجاییرسید که زنبیلهای بزرگِ چرمین برای خاکبرداری درستکردند و آن سبدها را با پارچههای ابریشمیِ زربفت بپوشانیدند. حتی از این نیز گذشته پالانها و خُرجینهای دوابّ را بهطرزِ مزبور میآراستند و برخی کلنگ از نقره درستکردهبودند و درمحلّ کار شمعهای گوناگون میافروختند و هنگامِ حفّاری و خاکبرداری بهترین جامههای خود را میپوشیدند و فوطههای حریر بر کمر میبستند و شاهابواسحق از جایگاهِ مخصوصِ خود عملیّاتِ مردم را نظارهمیکرد […] هر روز هزاران تن کارگر در این بنا مشغول بهکار بودند» (سفرنامهٔ ابنِ بطوطه، ترجمهٔ استاد محمدعلیِ موحد، مرکزِ انتشاراتِ علمی و فرهنگی، چ سوم، ۱۳۶۱، ج ۱، ص ۲۲۶).
گروه تاریخ