به گزارش “آژنگ نیوز”تابلو ون گوک با عنوان “شب پرستاره”، حکایت بسیار جالبی دارد..
یک سال قبل از خودکشی این نقاش هلندی، وقتی وی در بیمارستانی روانی در جنوب فرانسه بستری بود، این نقاشی کشیده شد، در حالی که پزشکان وی، او را از نقاشی کشیدن در اتاق خوابش منع کرده بودند.
قیمت مشخصی برای این نقاشی معین نشده است، اما ارزش این اثر، از گران قیمتترین نقاشی این نقاش (که 27 سال پیش معامله شد به قیمت 82 میلیون دلار)، قطعن بیشتر است، و چیزی در حدود 150 میلیون دلار تخمین زده میشود.
این نقاشی، منظرهی بیرون ساختمان تیمارستانیست که نقاش در آن بستری بود. نقاش، پس از بریدن قسمتی از گوش چپ خود، به صورت داوطلبانه وارد تیمارستان شده بود.
برخیها عقیده دارند که او به دلیل افسردگی و توهّمات شنوایی که داشته و از گوش چپ خود صداهایی میشنیده، تصمیم به بریدن گوش چپش میگیرد. برخی دیگر نیز عقیده دارند که او عاشق یک زن بدنام شده بود و به دلیل نداشتن پولی برای خرید هدیه، گوش خود را به عنوان هدیه برای او فرستاده است. برخی دیگر میگویند دلیل بریدن گوش، بیان ناراحتیاش از تصمیم “گوگن” (نقاش فرانسوی) برای ترک او بود.
علاقهی ونگوگ به “شب” در این نقاشی مشخص است.
ونگوگ در نامهای به برادر خود “تئو” می گوید: “اگر این دو کار، یعنی (شب پرستاره) و (مزرعه شخم زده) را بیشتر از بقیه دوست داشته باشی تعجب نمی کنم، در مقایسه با نقاشیهای دیگر نوعی آرامشی بزرگ تر در این دو کار وجود دارد.”
ونگوگ این نقاشی را در سال ۱۸۸۹ و در ۳۶ سالگی خود نقاشی کرد.
در قطعه ای از تورات (ابتدای داستان یوسف) داریم: و او رویایی دیگر دید و برای برادرانش نقل کرد و گفت: بنگرید که من باز رویایی دیدم و آنگاه خورشید و ماه و یازده ستاره به من سجده کردند.
در این نقاشی ۱۱ ستاره کشیده شده است. برخی عقیده دارند که این ۱۱ ستاره به داستان یوسف در کتاب مقدس و ۱۱ برادر او مربوط است. یوسف کارهای بسیاری برای برادرانش کرد ولی با وجود این همه نیکی، او نتوانست توجه و پذیرش برادرانش را جلب کند و درنهایت آنها او را به درون گودال انداختند و او سالها به عنوان برده زندگی کرد. این داستان شبیه زندگی خود ونگوگ است. او با وجود تلاشهای بسیاری که کرد، نتوانست نظر منتقدان را جلب کند و در نهایت توسط آنها طرد شد و کارش به تیمارستان کشید. بنابراین ۱۱ ستاره میتواند نماد منتقدان خود ونگوگ باشد. به نظر میرسد که ونگوگ خودش را با نماد درخت سروی که در پیش زمینهی نقاشی است نشان داده است. این سرو با وجود اینکه در نگاه اول توجه را به خود جلب میکند اما در عین حال به دلیل اندازه، رنگ تیره و شوم خود و تضاد با ستارههای درخشان موجود در نقاشی بسیار مبهم است. در زمانی که ونگوگ افسرده و غمگین بود، عجیب نیست که خود را با یک درخت سرو ترسناک و غیرطبیعی نشان دهد.
اکنون او را به عنوان یکی از بزرگترین نقاشان تمام تاریخ میشناسند، در صورتی که ونگوگ در زمان حیاتش گمنام بود و فقط یک نقاشی توانست بفروشد.
نقاشی “شب پر ستاره” ی ونگوگ یکی از نمادهای هنر مدرن اروپا به شمار میرود.
ون گوگ در آخرین سال زندگی خود یعنی ۱۸۹۰، به دکتر گاشه روانشناسی که به او معرفی کرده بودند، مراجعه کرد. اولین برداشت ون گوگ از گاشه که چهرهاش را نیز کشیده است، این بود که دکتر از خود او بیمارتر است.
عدهای معتقدند مرگ وی در اثر شلیک گلوله از یک تفنگ معیوب توسط دو نوجوان مست صورت گرفته است و وی بعدن تصمیم گرفت که برای حفاظت از آنها، مسئولیت واقعه را بر عهده بگیرد. محققان معتقدند که گلوله با زاویه به قسمت فوقانی شکم ون گوگ اصابت کرده و نه بطور مستقیم. در حالی که در صورت خودکشی انتظار میرود گلوله به طور مستقیم به فرد اصابت کند.
ونگوگ آخرین احساسش را به برادر خود، که قبل از مرگش بر بالین وی آمده بود، اینگونه بیان کرد: “غم برای همیشه باقی خواهد ماند“.
یک نوع احساس انزوا در این اثر (شب پر ستاره) دیده میشود.
گروه گزارش