به گزارش “آژنگ نیوز”همه ما درگیر این سوال هستیم که خوشبختی یا بدبختی چیست؟ برتراندراسل در مورد این موضوع در گفتگویی چنین توضیح داده است.
لرد راسل : شما مرد خوشبختی بنظر میآئید . آیا همیشه خوشبخت بوده اید ؟
برتراند راسل : در زندگی من، هم دورانهای خوشبختی وجود داشته و هم ادوار بدبختی. من خود را مرد سعادتمندی میدانم؛ زیرا روزگارم قرین خوشبختی است.
لرد راسل : ممکن است درباره بدترین ادوار زندگی خودتان برای ما صحبت کنید ؟
برتراند راسل : آری، بدترین دوران زندگی من دوران جوانی و بلوغ بود. من معتقدم که، اصولا، خیلی از جوانان روزگار تیره ای دارند. در آن زمان، بی دوست و تنها بودم و هیچکس را نداشتم که با او درد دل کنم. اغلب فکر خودکشی بسرم میزد.
گاهی اوقات، این فکر بقدری شدت می یافت که تصور میکردم قادر نباشم در مقابل ایده خودکشی مقاومت کنم – اما در حقیقت چنین تصوری صحت نداشت. مسلماً، خود را خیلی تیره بخت تصور میکردم؛ ولی، حقیقت آن بود که بدبختی من جنبهٌ اساسی و کلی نداشت و این حقیقت، از برکت خوابی که دیدم، برایم روشن گردید.
یک وقت خواب دیدم بشدت مریض هستم و میخواهم بمیرم. عجیب است با پرفسور ژووت (Jowett) مترجم آثار افالاطون که دانشمند عظیم الشأنی بود و با مادوستی خانوادگی داشت- کنار تخت من نشسته بود.
من با هیجان و احساسات زیادی به او میگفتم : «لااقل، برای من حال تسلی وجود دارد و آنهم این است که: عنقریب از همهٔ اینها-خلاص خواهم شد». و او هم با لحن بلند خود جواب داد : «زندگی را میگوئید؟» گفتم : «آری زندگی » پرفسور گفت: «وقتی که پا بسن گذاشتی از این مهملات نخواهی یافت. » در همین موقع از خواب بیدار شدم. و در حقیقت هم از آن به بعد دیگر از این قبیل مهملات نبافتم.
گروه گزارش