به گزارش “آژنگ نیوز”این گونه به نظر می رسد که در یک تقسیم بندی عام و کلی بتوان از دو نوع جامعۀ رسمی و جامعۀ غیررسمی سخن گفت. “محمدباقر تاج الدّین” می نویسد: تا از قِبَلِ چنین تقسیم بندی ای بتوان کنش ها، کردارها و اعمال مردمان جامعه را بهتر مورد بازشناسی و تحلیل قرار داد. قابل ذکر است که در متون تخصصی جامعه شناسی چنین تقسیم بندی ای چندان به چشم نمی خورد و جامعه شناسان ظاهراً قائل به چنین تقسیم بندی ای نبوده اند. با این وصف شاید بتوان نوشته های برخی جامعه شناسان که اشارات پیدا و پنهانی به چنین تقسیم بندی ای داشته اند را مورد مُداقّه قرار داد. برای مثال شاید بتوان آن چه را که اروینگ گافمن جامعه شناس کانادایی-آمریکایی(۱۹۲۲-۱۹۸۲) تحت عنوان “جلوی صحنه” و “پشت صحنه” و “اجراهای نمایشی کنش گران اجتماعی” در جامعه سخن گفته است را به نوعی اشاره به جامعۀ رسمی و جامعۀ غیررسمی تلقی نمود.
جامعۀ رسمی را شاید بتوان جامعه ای تعریف نمود که در آن کنش گران اجتماعی بر مبنای باورها، هنجارها، ارزش ها و همچنین مبتنی بر چارچوب ها، قوانین و مقررات اجتماعی از پیش تعیین شده و همچنین خودساخته اقدام به کنش گری کرده و امورات زندگی و این جهانی خود را سامان مند می کنند. در چنین وضع و حالی کنش گران اجتماعی کم و بیش درون ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از پیش تعیین شده دست به کنش گری زده و نهادهای اجتماعی تاحدودی تعیین کنندۀ کنش گری های شان محسوب می شوند. به عبارت دیگر، این که چه باید بکنند و چه نباید بکنند تاحدودی مربوط به مقررات و قوانینی است که نهادهای اجتماعی برای شان وضع کرده اند و این گونه به نظر می رسد که چندان آزادی عملی برای انجام هر کنش و اقدام اجتماعی ای را نخواهند داشت. ناگفته نماند که مبتنی بر نگاه تفسیر گرایی جامعه شناختی لزوماً این گونه نبوده و کنش گران اجتماعی به عنوان عاملان آزاد و با اراده می توانند دست به تفسیر زده و خود را از دست اجبارهای اجتماعی ای که نهادها و ساختارها برای شان تعریف و تعیین کرده اند رها سازند.
در تعریف جامعۀ غیررسمی نیز می توان گفت جامعه ای است که کنش گران اجتماعی کم و بیش فارغ از هنجارها، باورها، ارزش ها، مقررات، قوانین و چارچوب های از پیش تعیین شده و تاحدودی آزاد و رها از قید و بندهای جامعۀ رسمی دست به کنش گری های آزادانه می زنند. به سخنِ دیگر، جامعۀ غیر رسمی جامعه ای است که مبتنی بر باورها، ارزش ها، هنجارها، مقررات و چارچوب هایی متفاوت و در مواردی حتی متضاد از آن چه که جامعۀ رسمی تعیین کرده است توسط کنش گران اجتماعی شکل می گیرد تا درون چنین ساختاری بتوانند آزادانه تر و رهاتر اقدام کنند. جامعۀ غیررسمی از آن رو شکل می گیرد که افراد جامعه به عنوان کنش گران اجتماعی امکان انتخاب آزادانه و رها از قید و بندهای تعیین شده در جامعۀ رسمی را نداشته و بر این اساس دست به تشکیل جامعۀ غیر رسمی زده تا بتوانند درون چنین جامعه ای به راحتی و آسانی و بدون دغدغه و آزاد و رها از هر قید و بند و اجباری دست به انواع کنش گری ها بزنند. جامعۀ غیررسمی در این معنا نوعی حیاط خلوت افراد جامعه است که تو گویی از دست جامعۀ رسمی بدان جا پناه می برند. ذکر این نکتۀ کلیدی اهمیت دارد که هرچقدر جوامع دموکراتیک تر و آزادتر باشند امکان شکل گیری جامعۀ غیر رسمی کم و بیش منتفی است چرا که چنین جوامعی کم و بیش مبتنی بر خواست ها ونیازهای حقیقی شهروندان شکل گرفته و اجبارها و محدودیت ها در پایین ترین حدّ ممکن قرار دارد. جامعه غیر رسمی بیش از همه در جوامع غیر دموکراتیک و غیر آزاد امکان شکل گیری و بسط و گسترش را دارند، چرا که در جوامع غیر دموکراتیک و غیرآزاد امکان پاسخ گویی به بسیاری از نیازها و خواست های اساسی شهروندان در فضا و گفتمان رسمی وجود نداشته و شهروندان همواره احساس فشار، محدودیت و اجبار می کنند.
بنابر تعریفی که از جامعۀ رسمی و جامعۀ غیررسمی ارائه شد روشن است که در هر جامعه ای که بخش رسمی آن جامعه انواع فشارها، اجبارها و محدودیت ها را خواسته و ناخواسته برای کنش گران ایجاد کند خودبخود بسیاری از افراد از چنین جامعه ای فرار کرده و به سمت ایجاد جامعۀ غیررسمی سوق داده می شوند. به عبارت دیگر، در جوامعی که جامعۀ رسمی و مستقر امکان کنش گری های آزاد و مبتنی بر خواست ها و نیاز های کنش گران اجتماعی را ندهد و آنان در هر وضع و حالی احساس محدودیت و فشار نمایند و نتوانند به تمنّاها و خواست های واقعی شان پاسخ دهند لذا از چنین جامعه ای کوچ کرده و خواسته و ناخواسته به جامعۀ غیر رسمی پناه می برند. این گونه است که می توان از پناه جویانِ جامعۀ غیر رسمی سخن گفت و به کند و کاو در اطراف آن پرداخت.
گروه گزارش