“آژنگ نیوز”:زندگی اجتماعی مبتنی بر قانون ،علم و فناوری یا زندگی عاطفی،عاشقانه وهنرمندانه؟کدامیک را باید برگزید؟ویلهلم فریدریش نیچه مقالهای دارد به نام «بصیرت دیونیزوسی به جهان» که این مقاله اکنون بخشی از کتاب «زایش تراژدی» اوست. نیچه در این مقالهی «بصیرت دیونیزوسی به جهان» از اسطورهشناسی هلنیسم که مربوط به یونان باستان است استفاده میکند و دو نگاه به زندگی یا دو چارچوب تفسیری و چارچوب رفتاری راجع به زندگی را بر مبنای اسطورههای آپولو و دیونیزوس بیان میکند.
میدانید که آپولو در یونان باستان خدای نور، خورشید، روز و روشنایی بود و درنتیجه نگاه آپولونی به زندگی نگاهی است که بر مبنای فضیلت نظم، انضباط، قانون و چارچوب قرار دارد و در مقابل آن دیونیزوس خدای شب، تاریکی، مستی و از خود بی خودی بود و بنابراین نگاه دیونیزوسی به زندگی میتواند به معنی سبک زندگی عاطفهمدار، احساسمدار، پذیرش، تسلیم و رها بودن از چارچوبها تفسیر شود.
کارل گوستاو یونگ، روانپزشک سوئیسی بر مبنای این دیدگاه نیچه و همینطور با الهام از فلسفهی چینی «یانگ و یین» راجع به سبک نرینه روان و سبک مادینه روان در مواجهه با زندگی سخن گفته است. در انگاره ی یین و یانگ چینی، «یانگ» بخش نورانی و سفید آن دایرهی «تائو» است و از نظر چینیها بخش نرینهی جهان است که خیلی شبیه آپولو در فلسفهی یونان باستان است.
کارل گوستاو یونگ اسم این بخش را «آنیموس» گذاشت که در واقع نگاه نرینهجانی به جهان است. از آن سو، «یین» در فلسفهی چین خیلی با آن trend یا جریان یا کشش دیونیزوسی در فلسفهی یونانی شباهت دارد. یونگ اسم آن بخش را «آنیما» یا مادینهجانی گذاشت چون آنیما و آنیموس هر دو در زبان لاتین به معنای جان هستند ولی یکیشان با پسوند مذکر (آنیموس) و یکیشان با پسوند مونث (آنیما) است. سبک زندگی و کیفیت زندگی ما آدمها خیلی تحتتاثیر این است که ما آنیموسی یا نرینهجانی یا نرینهروانی زندگی بکنیم یا آنیمایی یا مادینهجانی یا مادینهروانی.
انسانی که آپولونی زندگی میکند اولین ویژگیاش این است که خودش را از جهان جدا میکند: «من در برابر جهان». درحالیکه کسی که آنیمایی زندگی میکند خودش را از جهان تفکیک نمی کند : «من درون جهان». انگاره ی «من در برابر جهان» منجر میشود به این که جهان برای ما عینیت و شیءیت (objectivity) پیدا کند و درنتیجه ما میتوانیم جهان را بشناسیم ، آنگاه ما میتوانیم در جهان تغییر اعمال کنیم.
آنچه که در یونان باستان «امپدوکلوس» اسم آن را «لوگوس» یا شناخت یا منطق گذاشته بود، زمانی ایجاد میشود که ما در مقابل یک شیء قرار بگیریم، از آن شیء و از آن پدیده فاصله بگیریم، آن وقت میتوانیم آن پدیده را بشناسیم و روی آن تاثیر بگذاریم.
درحالیکه وقتی ما درون یک پدیده هستیم و جزئی از آن پدیده هستیم نمیتوانیم آن را بشناسیم و در آن تغییر اعمال کنیم. نتیجهی این دو نگرش این است که انسانی که آنیموسی یا آپولونی یا لوگوسی به جهان نگاه میکند، جهان را با عینیات آن میشناسد درحالیکه انسانی که آنیمایی یا اروسی یا دیونیزوسی با جهان ارتباط برقرار میکند ارتباطش با جهان یک ارتباط درونی، عاطفی، ذهنی و subjective است.
درنتیجه علم، تکنولوژی و فناوری محصول نگاه آنیموسی یا نگاه آپولونی و نرینهجانی به جهان است. چرا که ما جهان را متر، وزن و تجزیه میکنیم و اندازه میگیریم و میشناسیم و روی آن تاثیر میگذاریم و در آن دخالت میکنیم. درنتیجه تمام محصولات علمی و تمام دستاوردهای فناوری محصول این نگاه به جهان هستند که نگاه «انسان در برابر جهان است».
در این نگاه است که ارتباط حقوقی انسان با انسانهای دیگر هم خودش را نشان میدهد؛ یعنی پول من از پول شما جداست. این که «من و شما نداریم، فرقی نمیکند حالا این وری باشد یا آن وری» ، این یک جور نگاه آنیمایی و دیونیزوسی به جهان است زیرا در نگاه آنیمایی و دیونیزوسی خط مرزها شفّاف نیست و روش سنجش و تفکیک مسؤولیتها، تکلیفها و حقوق خیلی مشخص نیست.
بنابراین در این رویکرد با یک سر در گمی نهادینه در زبان و تفکر و روابط مواجه هستیم، مثلاً با سخنانی همچون «یک جوری با هم کنار میآییم»، «حالا بگذار ببینیم چه میشود» و مثالهای بیشماری که از این دست میتوان بیان کرد.
خلاصه این که حقوق و زندگی اجتماعی مبتنی بر قانون و همچنین علم و فناوری محصول سبک زندگی آنیموسی هستند. زندگی عاطفی و عاشقانه، زندگی هنرمندانه و شاعرانه سبک زندگی های آنیمایی هستند.
محمدرضا سرگلزایی
گروه گزارش