علی خان نایب السلطنه از خوانندگان درجه اول و بنام عهد مظفری بود که به مناسبت اینکه وی پیشکار کامران میرزا نایب السلطنه بود به علی خان نایب السلطنه مشهور شد. از آن جا که ماههای رمضان در منزل عضد الملک مناجات میکرد به او علی خان عضد الملکی هم میگفتند.
حسن محشون درباره وی مینویسد:
علی خان صدای شش دانگ و رسا و پر طنین و تحریر داشت و به قدری حنجره اش
قوی بود که به او علی خان حنجره دریده هم میگفتند. علی در خوانندگی از
محضر جناب قزوینی بیشتر از آقاجان ساوهای استفاده کرده بود. دستگاههای
موسیقی را کاملاً میشناخت. نی هم مینواخت و از شاگردان صفدر خان، استاد و نوازنده نی بود و در نواختن ضرب هم مهارت داشت و به طوری که نقل میکنند قدرت و مهارت او در خوانندگی
بی نظیر بود. سید حسین طاهر زاده میگفت تنوع تحریر علی خان را کسی نداشت.
علی خان بیش از ۸۰ سال عمر کرد و در اواخر سلسه قاجاریه در گذشت. از او صفحاتی باقی است.
دکتر رجایی در * گنج سوخته * مینویسد: * علی خان نایب السلطنه، وی از
خوانندگان بزرگ ولی گمنام دورهٔ ناصری به شمار میرود. علی خان درویش مسلک
بود و بی ریا و بهرهمند از صدایی مطبوع و خوش آهنگ که همین خصوصیات موجب
گردید وقتی در محافل سرشناسان آن زمان حضور یافت، از اعتباری خاص برخوردار
شود.
صدای خوش علی خان او را به دربار ناصری کشانید و پس از آن در دستگاه کامران میرزا نایب السلطنه که میل و رغبت خاصی به موسیقی به خصوص به خوانندگان داشت مقام و منزلی به
دست آورد. علی خان در مصاف با رقبای خود در مجلس کامران میرزا هر دستگاهی
را که آنان میخواندند عالی تر و بهتر و به قولی مایهٔ بالادست آنها
میخواند که به واسطهٔ چنین استعداد درخشانی مورد توجه واقع شد. علی خان
هنرمندی بود خوش خلق و بذله گو که علاوه بر خوانندگی، نی هم مینواخت.
علی خان نایب السلطنه، در مجالس خصوصی شاهزاده کامران میرزا نایب السلطنه،
آواز میخواند. یک شب صدای او به حدی نایب السلطنه را از خود بی خود کرد
که تصمیم گرفت به اندازه جثه علی خان قفسی بسازد و او را در آن قفس بنشاند
تا برایش آواز بخواند. بلافاصله دستور داده میشود. پس از چند روز قفسی از
طلا میسازند و برای برگزاری مراسم نصب این قفس و آواز خواندن علی خان در
داخل آن یک شب جشن مفصلی بر پا میکنند، البته هیچیک از مهمانان منظور
ازاین دعوت را نمیدانستند و پس از اینکه چند ساعتی از شب میگذرد و همه
طالب شنیدن ساز و آواز میشوند، ناگهان مستخدمین نایب السلطنه در حالی که
قفسی را که علی خان در آن نشسته بود بر دوش داشتند وارد میشوند و قفس را
از قلابی که داشته به درخت میآویزند و بلبل نایب السلطنه از داخل قفس چهچهه را شروع میکند.
روزهائیکه نایب السلطنه جشن یا مهمانی داشت از مشهدی علی خان هم دعوت به
عمل میآمد. تا در آن جشن و مهمانی شرکت کند تا برای میهمانان آواز
بخواند. یک شب بعد از جشنی به خانه خود در باغ فیض
باز میگشت و راهزنان میدانستند او از دربار نایب السلطنه باز میگردد،
حتما مقداری پول و طلا و اشیاء قیمتی همراه دارد. وی در تاریکی از طرشت
عازم باغ فیض بود. دوستانش در طرشت از او خواستند شب را در بماند و صبح به
باغ فیض برورد اما ایشان قبول نمیکند و براه خود ادامه میدهد. کمی که از
طرشت دور میشود در محلی که به آن پاکنه میگفتند و دزدان در آن محل مخفی
شده بودند به مشهدی علی خان حمله میکنند و او را به قتل میرسانند و هر چه
به همراه داشته به سرقت میبرند. ((پاکنه مکان یا کانالی بود که به صورت
شیب دار به قناتها متصل میشد تا رهگذران بتوانند از آب قنات برای خود یا
احشامشان آب بردارند)) صبح که رهگذران از آن مکان میگذشتند با جسم بی جان
مشهدی علی روبرو میشوند و چون سرشناس بود به خانواده اش و همسرش که در
حصارک زندگی میکردند اطلاع میدهند؛ و پیکر ایشان را طبق وصیتش به روستای
حصارک میبرند؛ و در پای یک درخت توت در قبرستان حصارک به خاک میسپارند.
گروه تاریخ