“آژنگ نیوز”:روایت محسن پزشکپور از استدلالهای دولت هویدا برای جدایی بحرین:فکر میکنم سال ۱۳۴۹ بود این توطئه جدایی بحرین. آقای هویدا خواهش کردند که در منزل مسکونی ایشان روز ۶ فروردین آنجا بیایید که عدهی دیگری هم هستند. من حدس میزنم که مسئله بحرین را میخواهند مطرح کنند. آنجا با اشاره آقای هویدا، آقای خلعتبری شروع کرد به بیان دلایل متعددی بر اینکه به چه مناسبت میبایست که این برنامه را اجرا بکنند. او البته میگفت ما قصد این را نداریم که بحرین را جدا کنیم بلکه توافق کردیم بر اینکه سازمان ملل آنجا رفراندومی انجام بدهد. اما حقیقت معلوم بود که این عنوان یک پوششی است فقط برای اینکه این توطئه با این جنایت نسبت به ملت ایران صورت بگیرد. ایشان شروع کرد به طرح دلایل:
۱) اینکه اصولاً این مجمع الجزایر عنواناً جزو ایران بود درحالی که هیچوقت به طور واقعی جزو ایران نبود.
۲) ترکیب مردم این جزایر حالا فرق کرده غالباً عربزبان هستند.
۳) دیگر آن اهمیت نظامی سابق را ندارد، توضیحاتی داد با مسئله قدرت هوایی نیروی هوایی پس دیگر این جزایر از نظر موقعیت سوقالجیشی خلیج فارس دارای اهمیت نیست.
۴) بحرین منابع خودش را از دست داده، دیگر دارای منابع نفتی و اقتصادی نیست و دارای یک موقعیت اقتصادی که به نفع ایران باشد نیست. بنابراین اگر هم به فرض به ایران ملحق بشود جز اینکه ما آنجا یک مقدار زیادی هزینه میبایست متحمل بشویم نتیجه دیگری ندارد. پس اقتصادی نیست که به ایران ملحق بشود.
۵) ما هم اگر بخواهیم برویم آنجا و به زور متوسل بشویم دچار مشکلاتی میشویم و در منطقه زدوخورد پیدا میشود و مسائلی از این قبیل. و به همین مناسبت است که ما با رهنمودهای شاهنشاه موافقت کردیم که موضوع احاله بشود به سازمان ملل و دبیرکل سازمان ملل این موضوع را بررسی بکند و آنجا رفراندوم بشود… و استدلال دیگرشان هم این بود که ما به این کیفیت خواهیم توانست منادی صلح باشیم در منطقه و بعد هم وقتی عملاً در منطقه قدرت پیدا کردیم بههرحال دوباره این را میتوانیم پس بگیریم، فعلاً از نظر تاکتیک ایجاب میکند که این کار را انجام بدهیم.
… بعد من شروع کردم نظراتم را به طور کامل بیان کردم. اولاً یکایک این دلایلی را که خلعتبری مطرح کرد رد کردم:
۱) اینکه میگویید که دیگر دارای اهمیت سوقالجیشی نیست در خلیج فارس برعکس. برای اینکه این در دورترین قسمت خلیج فارس قرار گرفته نزدیک به سواحل عربستان. پس اینکه این منطقه جزو ایران باشد این جزایر یا نباشد یا در اختیار هر کس باشد درواقع عبارت است از یک پایگاهی که تسلط او را بر قسمت اعظم از خلیج فارس تأمین میکند.
۲) اینکه تنها جزایری است که در خلیج فارس دارای منابع آبشیرین است به همین دلیل است که از هزاران سال پیش تنها مرکزی که در این منطقه، تمدن پیدا کرد و مسکونی شد جزایر بحرین بود در خلیج فارس. و خود اینکه دارای منابع آبشیرین هست این یعنی یک قدرت بزرگ اقتصادی و یک موقعیت اقتصادی.
۳) اینکه منابع نفتش هم اینطور نیست که ارزشی نداشته باشد.
۴) اینکه غالب این جزایری با این شیخنشینها هم که میگویند دارای منابع نفتی هستند این منابع نفت در خود آن خاک نیست اینها منابعی است که در آبهای اطراف اینها هست بنابراین آن منابع است.
۵) مسئله فلات قاره خلیج فارس است که درواقع وقتی بحرین جزو ایران باشد فلات قاره ما میرسد تا آن سوی بحرین. ولی یکوقتی جدا از ایران بشود فلات قاره ما آنوقت محدود میشود یک قسمت اندکی نزدیک این سواحلی از خلیج فارس که آنوقت جزو ایران است.
۶) اما در اینکه بحرین هیچوقت جزو ایران نبوده که این کاملاً کذب بود استناد کردم به یک کتابی که این کتاب توسط وزارت خارجه ایران انتشار پیدا کرد در زمانی که اردشیر زاهدی وزیرخارجه شد. … یک کتاب سبز، «بحرین جزو تجزیهناپذیر شاهنشاهی ایران» یکچنین عنوانی داشت و این کتاب سراپا اسنادی بود که حکایت داشت از نه تنها تعلق بحرین به ایران، نه تنها پیوند مردم بحرین با ایران بلکه دلایلی که به موجب آن طی یکصد سال اخیر یعنی از تاریخی که انگلیسها آمدند به زور بر آنجا مسلط شدند…
منبع:مصاحبه محسن پزشکپور با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد
گروه تاریخ