یک عکاس در دربند می تواند بیانگر پیشینه عکاسی ایرانی باشد.این تصویر مربوط به عکاس پیری است که در دهه 20 . 30 خورشیدی در منطقه دربند تهران در محل گذر و عبور مردمانی که به گشت و گذار در این منطقه می آمدند،می ایستاده است. این عکاس مبتکر اهل زنجان بود و برای جلب مشتری به زبان ترکی میگفته است:بیر دانه عکس بش گران ،یک دانه عکس 5 قران.قرار دادن تعدادی از عکسهایی که قبلا گرفته بود بر روی بدنه دوربین عکاسی اش نیز برای جلب و جذب مشتری کار هنرمندانه دیگر این عکاس است.روش عکاسی و جلب مشتری او کاملا منحصر به فرد و ایرانی بود. شیوه ای که او ازگذشتگانش آموخته بود.
عکاسی مدت کمی بعداز رواج در جهان، وارد ایران شد . نکته قابل توجه اینکه در کشور ما به شکل جالبی تبدیل به یک عکاسی با ویژگی های ایرانی شد. یعنی در دنیا بعد از رواج عکس ،از آن برای فعالیتهای خبری و اطلاع رسانی بیشترین بهره گیری صورت گرفت. اما در ایران از عکاسی برای ثبت زندگی فردی و عکسهای یادگاری بیشتر از موارد دیگر استفاده شد.
عکاسی در ایران مانند سایر پدیدههای جدید سر و کله اش در دوره قاجار ،در ایران پیدا شد. اولین دوربین عکاسی در سال 1842 میلادی یعنی سه سال پس از اختراع آن در فرانسه توسط امپراتور روسیه به محمد شاه قاجار اهدا و توسط یک دیپلمات روس به دربار ایران منتقل شد و نخستین عکسها در ایران نیز در همان ایام برداشته شد.
دوره ناصری را باید دوره شکوفایی عکاسی در دوران قاجار یا ایران قرن 19 دانست. ناصرالدین شاه که خود اهل ذوق و هنر بود به عکاسی علاقهمند شد و به توسعه این هنر مدرن در دربار پرداخت و با تاسیس عکاسخانه کاخ گلستان و نیز تشویق و حمایت عکاسان، توانست تصاویر و یا به عبارتی اسناد هنری و تاریخی ارزشمندی اززندگی خودش در ایران آن روز را ثبت کند.بیشترین عکسهای بر جا مانده از آن دوران نیز مربوط به ناصرالدین شاه و دربار و زندگی در اندرون ارگ شاهی است.
بنا براین فعالیت ها به درون دربار و تربیت عکاسان درباری متمرکز شد. اما با تاسیس رشته عکاسی در مدرسه دارالفنون، تا حدودی محدوده عکاسی گسترش یافت.
با این حال در دنیا عکاس به دنبال ثبت وقایع و رخدادهایی بود که در عالم واقع اتفاق می افتاد . اما در ایران فضا و محیط را تزیین کرده و مطابق میل و سلیقه خود ساخته و سپس عکس می گرفتند.
بنا بر این سبک و نگاره عکاسی ایرانی، همان نگاه و جهت فرهنگی خود را دارا بوده و سبک نورپردازی، استفاده از فضای عکاسی و حالت و فرم پرتره هم، در نگاه درباری ناصری و نیز در نگاه عکاس غیردرباری حاکم بوده است.
عکاس ایرانی همان تزیینی را که در خانه اش داشته، به استودیو آورده و عکاسی کرده، از همان گلدان شمعدانی که در کنار حوض خاندانش بوده استفاده می کرده است.این شیوه زمانی بکار گرفته شد که تشکیلات عکاسی خارج از دربار نیز شکل گرفت.
از اوایل سلطنت مظفرالدینشاه در ۱۳۱۴ قمری عبداله میرزا در بالاخانههای دارالفنون عکاسخانهای دایر نمود و فن عکاسی را متداول کرد. بسیاری از عکاسهای بعدی از شاگردان وی بودهاند. این عکاسخانه تا اوایل مشروطیت دایر بود و عکاس دیگری کارهای عکاسی درباری را انجام میداد، بنام میرزا ابراهیمخان عکاسباشی که از خدمتگزاران دربار مظفرالدینشاه بودهاست. معروف است که مظفرالدینشاه سخت شیفتهٔ عکاسی بود و خود عکاس آماتور بودهاست
از شاگردان عبداله میرزا دو نفر دیگر بنام «ماشااله خان» و «خادم» در اوایل سال ۱۳۰۰ شمسی، عکاسخانههای دیگری برپا کردند که هر دو در خیابان ناصریه بود، که عکسهای ارزانتری میانداختند.
با آغاز جنبش مشروطیت مردم تمایل داشتند چهرهٔ رهبران خود را مشاهده نمایند و رواج اینگونه عکسها مصداق این تمایل است. بهتدریج ثبت چهرههای معروف گسترش یافت. و با ایجاد تحولات مختلف، عکس از انحصار دربار خارج شد.
از این رو ، اکنون عکس هایی که از گذشته به جای مانده اند در موزه ها و آرشیوها نگهداری می شونددارای ارزش تاریخی منحصر به فردی هستند. این تصاویر که زمان خود، توجه چندانی را جلب نکرده بودند، اینک از ارزشمندترین اسناد تاریخی اند و نحوه پوشش، وسایل تقلید، خیابان ها، بناها و فعالیت مردم آن زمان را به نمایش می گذارند.
گروه تاریخ