پرویز بهرام از دوبلورهای برجسته کشورمان صدای منحصر به فرد ی داشت و صدای او همواره کوهی از خاطرات را برای ایرانیان زنده کرده است. نسلی که این صدا را در داستانهای پلیسی جانی دالر رادیو، فیلمها و سریالهای دهه ۴۰ و ۵۰ روی تلویزیونهای سیاه و سفید و نیز فیلمهای نیمه دوم قرن بیستم بر پرده سینماهای ایران دیدند. صدایی پرطنین با عمق و پژواکی ویژه که کمتر کسی است آن را بشنود و به خاطرش نسپارد.
بهرام از اواخر دهه ۲۰ خورشیدی وارد کار دوبله شد و چند سالی هم به عنوان بازیگر، صحنه تئاتر را تجربه کرده بود.
از کارهای شناخته شده دیگر او، گویندگی در مجموعه مستند «جاده ابریشم» و دوبله بازیگرانی چون اورسون ولز، کرک داگلاس، آنتونی هاپکینز و کاراگاه کاستر بود.
مهمترین ویژگی این صدای خدادادی را باید در طعم و رنگی جست که تقریبا در سایر صدا پیشگان دیده نمیشد، چیزی شبیه صدای شهرام ناظری در موسیقی آوازی ایران که خَش و دورگهای خاصی دارد که دیگر صداها از آن بیبهرهاند. این «خَش» و دورگهای البته مزیتی منحصر به فرد برای این صدا فراهم کرد تا بتواند جادوی کلامش و نیز تاثیر آن را در دیگران به عینه مشاهده کند. صدایی که برخی آن را همانند حریر و برخی دیگر توصیف مخملین را برایش به کار بردند.
خود بهرام در گفت وگویی تلویزیونی به این ویژگی اشاره کرد و گفت که از همان سالهای جوانی فهمید که صدایی استثنایی دارد و روی همین اصل به هنرستان هنرپیشگی رفت. در آنجا بود که روزی با جعفر والی (بازیگر تئاتر) و دو تن دیگر (لطیف پور و رضایی) روبرو میشود. تا لب باز کرد و کلامی صحبت کرد، هر سه تن به اتفاق گفتند: «عجب صدای خوبی دارد» و این آغازی شد برای ورود حرفهای تر بهرام به عرصه نمایش و بازیگری و دوبله.
نقطه اوج کار بهرام در همان سالها دوبله نقش اصلی فیلم اتللو به کارگردانی سرگی یوتکویچ روسی (با بازی درخشان سرگئی باندارچوک) بود. برای دوبله این کار صداهایی را به نزد بازیگر و کارگردان اثر در شوروی سابق فرستادند و آنها از میان تمامی صداها، صدای بهرام را برای نقش اتللو برگزیدند. احتمال این که در روسیه ایرانیانی چون عبدالحسین نوشین و مصطفی اسکویی بر روند چنین گزینشی نقش داشته باشند وجود دارد، چرا که آقای اسکویی به همراه همسرش در آن سالها در مسکو مشغول تحصیل تئاتر بود.
سال ۱۳۳۷ بود که مصطفی اسکویی و همسرش مهین، که تئاتر آناهیتا را بنیان گذاشته بودند، اجرای صحنهای اتللو را برای مجموعه کاری خود در نظر گرفتند و آنکه برای این نقش انتخاب شد، کسی نبود جز پرویز بهرام. همکاری بهرام با این دو تن زیاد به درازا نکشید و او در نیمههای نمایش به دلیل آنچه که خودش «اختلافاتی» عنوان کرده، از بازیگری کناره گرفت اما در مقابل، همین نمایش را در مکانی دیگر در تهران به صحنه برد. این نقش را بهرام به قدری حرفهای و خوب بازی کرد که علی نصیریان هم در مراسم تشیع او از بازیاش به زیبایی یاد کرد و گفت که در دورهای در تئاتر آناهیتا با بهرام تمرین بازیگری انجام میدادند و او استعداد بسیار خوبی در بازیگری داشت.
تاثیرگذاری این صدا تنها در داخل ایران و شوروی سابق، اسباب حیرت نشد، بلکه در خارج از ایران و کشورهای اروپای غربی نیز شگفتی برخی افراد را به دنبال داشت.
آقای بهرام در خاطرهای از دوست وکیل مقیم آلمان یاد میکند به نام «دامغانی» که دوبله نقش بازرس کرس (سریالی آلمانی) را از بهرام میشنود و به دلیل آنکه دوستش وکیل بازیگر همین نقش بود، بخشی از این سریال با دوبله ایرانی را به آلمان میبرد و به بازیگر یادشده نشان می دهد. پیغام ارسالی بازیگر از میزان نفوذ صدای بهرام حکایت دارد.
به گفته آقای بهرام، دوست وکیلش به او گفته بود: «بازیگر این نقش گفته این صدا بهتر از صدای خود من روی این نقش نشسته است و من حاضرم تمامی هزینههای زندگی این دوبلور را بدهم تا ایشان بیاید اینجا و زبان آلمانی یاد بگیرد و به جای من حرف بزند».
از جمله رخدادهای جالب توجه زندگی بهرام، همبازی شدن با فروغ فرخزاد (شاعره نامی) در یک فیلم در سال ۱۳۴۰ است. این حضور را بهرام در مستندی که ناصر صفاریان در سهگانه فروغ فرخزاد ساخت، روایت کرده است. فیلم «دریا» نام داشت و بر اساس داستانی از صادق چوبک به کارگردانی ابراهیم گلستان قرار بود ساخته شود، اما تنها دو صحنه از فیلم ضبط و ادامه کار به دلایلی متوقف شد.
روایت او از یکی از این دو صحنه بسیار جالب توجه است؛ جایی که کارگردان مستند از او میپرسد؟
«در سکانس «پارک قیطریه» چه اتفاقی افتاد؟» و بهرام چنین پاسخ میدهد:
«صحنهای بود که من باید از دست فروغ عصبانی میشدم و به او یک سیلی میزدم. فیلمبرداری شروع شد و من سیلی را زدم. صحنه در نیامد و آقای گلستان گفت باید تکرار کنیم. تکرار کردیم، ولی باز هم گلستان نپسندید. تکرار، تکرار، تکرار و… شانزده بار تکرار شد و بنده هم شانزده بار به فروغ سیلی زدم، خیلی هم واقعی و رئالیستوار زدم». برخلاف میل باطنی، مجبور بودم این کار را بکنم، و بار شانزدهم بالاخره آقای گلستان رضایت داد و از برداشت آخر راضی بود. بعد از این که این صحنه به این شکل تمام شد، حالا نوبت صحنهای بود که فروغ باید به رامین فرزاد سیلی میزد. تعداد آن سیلیها را دقیقاً یادم نیست. ولی یادم هست که صحنۀ مربوط به سیلی خوردن رامین فرزاد هم برداشتهای زیادی داشت و بارها تکرار شد » .
صدای بهرام، اما بیش از فیلمها در مستندها جلوه کرد و به دلها نشست. به خصوص در زمانی که او روایتگری برنامههای مستند راز بقاء و نیز سریال مستند ۲۶ قسمتی جاده ابریشم را بر عهده گرفت. این صدای مخملین آرامشبخش بعدها به جزیی لاینفک از این دو مستند دیدنی و جذاب تبدیل شد؛ به خصوص روایت او بر مستند ۲۶ قسمتی جاده ابریشم به قدری تاثیرگذار بود که در زمره روایتهای ماندگار فیلمهای مستند تاریخ تلویزیون ایران بر جای ماند.
«بهرام» تنها بازیگر و دوبلور نبود، پیشه اصلی او وکالت بود و چنانکه خود در گفت وگوی تلویزیونی با مهران مدیری (برنامه دورهمی) عنوان کرد، ۴۵ سال مستمر کار وکالت انجام داد و آنچنانکه از صحنههای دادگاه تعریف کرد، نفوذ کلام خاصی داشت و بارها و بارها، جان انسانهای بیگناهی را با دفاعیات پرشورش نجات داد. دفاعیاتی که چه متهم و چه قاضی و چه شاکی را در فضایی رویاگونه فرو میبرد و تصورشان را از این که در دادگاهی واقعی قرار دارند، برهم میریخت.
در سالهای پایانی زندگی بهرام، شبکه مستند سیما تصویب کرده بود فیلمی از زندگی او با عنوان “راوی جاده ابریشم” به تهیه کنندگی بابک مینایی در چهل و پنج دقیقه ساخته شود. بنا بر گزارش خبرگزاری فارس ساخت این فیلم در تیرماه سال ۱۳۹۶ به پایان رسید. فیلمی که میتواند گوشههای دقیقتری از زندگی و زمانه این چهره نامی عرصه دوبله را بازگو کند.
در کارنامه فعالیتهای دوبلوری بهرام نقشهای زیر برجستهتر است:
صداپیشگی شخصیت ابوموسی اشعری در سریال امام علی و نیز شخصیت امیرکبیر در سلطان صاحبقران و نیز ناصرالدین شاه آکتور سینما (محسن مخملباف)، کرک داگلاس (اولیس) ساخته ماریو کامرینی، لارنس اولیویه (هنری هشتم)، اتللو، آنتونی هاپکینز، تله تئاتر اتللو، جیمز میسون (آنتونی کلوئپاترا، ژولیوس سزار ساخته جوزف ال منکیه ویچ، (مادام بوواری) ساخته وینسنت مینه لی، (هربرت لوم)، جنگ و صلح، ساخته (کینگ ویدور)، جیسون روباردز ( فیلادلفیا جاناتان دمی)، ریشار ژوردان ، سریال بینوایان به نقش ژان والژان.
گروه تاریخ