کریستو، هنرمندی که با “بستهبندی” بناهای تاریخی به شهرت جهانی دست یافت در نیویورک درگذشت. وی در ماههای اخیر مشغول آماده کردن طرحی عظیم برای بستهبندی طاق پیروزی پاریس بود. این پروژه به علت شیوع اپیدمی کووید١٩ به تعویق افتاده بود.
دفتر کریستو در نیویورک اعلام کرد که وی 11 خرداد، به “علل طبیعی”، در ٨۴ سالگی درگذشته است. همسر کریستو که شریک و همکار هنری وی به شمار میآمد، در سال ٢٠٠٩ از دنیا رفته بود.
حدود ده سال پیش، کریستو در مصاحبهای گوشزد کرده بود که طی پنجاه سال کار، وی و همسرش فقط ٢٢ پروژه را به مرحلۀ نهایی رساندهاند در حالی که ٣٧ پروژۀ آنان هیچگاه امکان اجرا نیافته است.
گذشته از بودجۀ سنگین و تدارکات پیچیده، اکثر طرحهای کریستو نیاز به اجازۀ دولت یا موافقت مسئولان بلندپایه داشت. “بستهبندی” پارلمان آلمان (١٩٩۵)، بعد از چند سال تلاش، بالاخره بعد از رأیگیری مستقیم نمایندگان پارلمان (٢٩٢ رأی موافق در مقابل ٢٢٣ رأی مخالف) به اجرا گذاشته شد.
آثار معروف به “بستهبندی” کریستو بارها مورد انتقاد و تمسخر قرار گرفته است. با اینحال، همۀ آثار او با استقبال بسیار زیادی مواجه میشد. او تأکید داشت که آثارش نیاز به تفسیر ندارد و هر تماشاگر باید به حواس خود تکیه کند. اما مدافعان وی معتقدند که آثار کریستو به آسانی تعبیرپذیر است و میتواند پیامهای سیاسی یا “زیست محیطی” گوناگونی را القا کند.
کریستو همه آثار خود را با همکاری همسرش ژان-کلود دنا اجرا میکرد. اما بعد از مرگ وی در سال ٢٠٠٩، کریستو مسئولیت چند اثر را به تنهایی به عهده گرفت. آخرین کار بزرگ او سکّو یا “مصطبۀ لندن” بود که در سال ٢٠١٨ بر آبهای دریاچۀ هایدپارک لندن شناور شد.
این سکوی عظیم شناور که از ٨هزار بشکۀ خالی نفت ساخته شده بود، به گفتۀ هنرمند “هیچ پیامی در بر نداشت”. او تأکید میکرد که این نوع آثار فقط حواس پنجگانه را تحریک میکند و سپس، هر بیننده بنا بر ذوق و ذهنیت خود، “چیزی در آن میبیند”.
کریستو که متولد بلغارستان بود و در اصل “کریستو ولادیمیرف جاواشف” نام داشت، در بیست سالگی با یک قطار باری از جهان کمونیسم گریخت و به پاریس رفت. او در تمام عمر، نفرت خود را از “واقعگرایی هنری به سبک شوروی” ابراز کرد.
کریستو که کار هنری را خیلی زود با نقاشی و طراحی شروع کرد، نخستین “چیدمان” خود را برای اعتراض به ساخته شدن دیوار برلین (١٩۶٢)، با ریختن تعدادی بشکه نفت در کوچهای در مرکز پاریس خلق کرد. اما کارهای بعدی او، برخلاف این اثر دوران جوانی، بسیار فکرشده و دقیق بود.
کریستو و همسرش برای هر یک از پروژههای خود چندین سال وقت صرف میکردند. گذشته از طرحهای اولیه، اجرای آثار به محاسبات دقیق، آزمایشهای فنی مقاومت مصالح و بالاخره مذاکرات طولانی با مقامات شهری و دولتی داشت.
در سال ١٩٩١، در چارچوب اثری به نام “چترها”، بیش از ٣هزار چتر عظیم طی یک روز در کالیفرنیا و در ژاپن باز شد. نیمی از این چترها بیش از ۶ متر ارتفاع داشت. اما این پروژه دو قربانی گرفت: در کالیفرنیا یک زن آمریکایی بر اثر سقوط یکی از چترها درگذشت و در ژاپن، در مرحلۀ پیاده کردن چیدمان، یک کارگر ژاپنی کشته شد.
کریستو که بخصوص در طراحی، قلمی بسیار قوی و مسلط داشت، طرحهای اولیۀ خود را به صورت کتاب یا کارت پستال و به قیمتهای گزاف میفروخت تا بتواند هزینۀ اجرای اثر را تأمین کند. اما او و همسرش پیوسته تأکید میکردند که آثارشان قابل خرید و فروش نیست. به گفتۀ کریستو “هیچکس نمیتواند از کارهای ما بهرۀ مادی ببرد، هیچکس نمیتواند برای تماشای آنها به مردم بلیط بفروشد”.
آثار یا به قولی “چیدمان”های کریستو همگی موقتی بود و معمولا چند هفتهای در محل میماند و سپس برای همیشه جمع میشد.
کریستو آخرین پروژۀ خود را برای پاییز امسال (٢٠٢٠) تدارک دیده بود. او اینبار قصد داشت طاق بزرگ پیروزی پاریس (واقع در انتهای خیابان شانزهلیزه) را “بستهبندی” کند. پیشبینی میشد که اجرای این پروژۀ عظیم، یکی از دیدنیترین رویدادهای فصل هنری آیندۀ پاریس باشد. اما شروع اپیدمی کرونا، اجرای طرح را یک سال به عقب انداخت. به رغم مرگ هنرمند، گفته میشود که آخرین طرح او در پاریس به اجرا درخواهد آمد.
گروه تاریخ