نویسنده :علی بلوک باشی
ایرانیان باستان روزهای بسیاری از سال را به انگیزه های گوناگون جشن می گرفتند و به شادی بر می خواستند و با پایکوبی و دست افشانی و قصه سرایی دل خوش می داشتند .جشن های زیبا و بنام آنان یکی جشن های دوازده گانه بود که در هر ماه از سال به روزی که نام آن ماه با آن روز برا بر می آمد دست از کاربر می گرفتند و به شور و شادی می پرداختند. بنابراین با گذشت یک سال ۱۲ بار روز شادمانی می داشتند ،هر یک را چنین می خواندند :فروردینگان ،اردیبهشتگان ،خرداد گان، تیرگان ،مردادگان ،شهریورگان ،مهرگان ،آبان گان، آذر جشن ، دی جشن ،بهمنگان، مزده گیران .
از این جشن های دوازده گانه که برشمردیم، تیرگان ،مهرگان، بهمنگان،مزد بگیران ، زیبا تر و دل انگیز تر از دیگران به نمایش در می آمد و درباره آنها افسانه های شیرین تری باز گفته می شد.
تیرگان این روز رابدان رو جشن می گرفتند که ، چون می گفتند در یک چنین روزی منوچهر پادشاه ایران با افراسیاب تورانی آشتی کرد و با او پیمان دوستی بست و به همین روز با پهلوانی آرش نام را که در خاک ایران زمین بیمانند می نمود ، از او نیرومندتر و تیر انداز تر در یافت نمی شد ،از سپاه خود خواست به او دستور داد تا تیری به چله کمان بندد و به سوی خاک توران بیافکند. آرش به هنگام برآمدن خورشید از پس کوه های خاور،در شهر آمل فراز کوه دماوند( که بلندترین کوه بود بر خاک ایران) رفت و تیر پرتاب بر کمان خود بست .با همه توان بازو و نیروی تن زه را کشید و تیر را به سوی خاور پرتاب کرد تیر از آمل به مرو که نزدیک به چهل روز راه بود رفت برکنارآمویه رود، بر زمین نشست .بدینگونه مرز میان دو کشور ایران و توران با این روش نشانه گذاری شد.
مهرگان
مهرگان – مهر جشن شش روزه بود و نخستین روز را که به شانزدهم مهر میافتاد، مهرگان عامه نامیده اند . این جشن در روز بیست و یکم بهمن ماه پایان می یافت . به همین جهت آن را مهرگان خاصه با مهرگان بزرگ می نامیدند .
بهمنگان – بهمن گشت یا بهمنجه را به بهمن روز جشن می گرفتند. در این روز مردم بهمن سپید( یک گونه گیاه است) را با شیر پاک و نا آلوده می امیختند و می خوردند.چون باور داشتند که این خوردنی هوش را نیرو می بخشد و فراموشی را می برد
مرد گیران
ایرانیان در پنجم اسفند راه ماه “جشن مردگیران” یا “مژده گیران “نام داده اند. این جشن از آن زنان بود. چون در این روز زنان بر مردان چیره می شدند و برای ایشان فرمان می راندند و آنچه آرزو به یک سال در دل داشتند از شوهران خود می خواستند و مردان ناگزیر به فرمان بردن بودند .همچنین در این روز پارسیان نامه کژدم می نوشتند بدین گونه که افسونی برای دور کردن و از میان بردن کژدم و و جانوران که بر سه نامه می نوشتند و بر روی سه دیوار خانه خود، به جز دیوار برابر درخانه می چسباندند. برخی پدید آورنده نامه ی کژدم را فریدون میدانند و میگویند او بود که در این روز نوشتن افسون و طلسم را به مردمان زمان خود آموخت.
به جز ۱۲ جشنی که یاد شد ایرانیان جشن های دیگر نیز داشتند که به آنها سده نوروز ، جشن نیلوفر، خرم روز و آبریزگان میگفتند و بزرگترین و شادی انگیز ترین آن ها نوروز بود.
سده – این جشن در روز دهم بهمن ماه تا نوروز ۵۰ روز و پنجاه شب در پی داشت جشن می گرفتند.پارسیان ،هوشنگ از خاندان پیشدادی را پایهگذاری این جشن می دانستند.بعد از اتمام این جشن بود که ایرانیان آماده برگزاری بزرگترین جشن سال یعنی همان نوروز می شدند.