پس از امضای نامه ترکمانچای نخستین وزیر مختار روسیه که به موجب صورت مجلس درج شده در آن عهدنامه به ایران آمد ،الکساندر سر گیوویچ گریبایدوف بود. گریبایدوف در همه مراحل جنگ ایران و روس با پاسکوویچ فرمانده ارتش روسیه تزاری بود و بیشتر کارهای سیاسی او را به عهده داشت .به همین جهت او را به سمت وزیر مختار روسیه به تهران فرستادند. او نسخه ای از عهد نامه را که تزار امضا کرده بود، با خود به تهران آورد.ضمنا گریبایدوف سفارت روسیه را که در انتهای خیابان باب همایون امروز ودر ساختمانی که پیوسته به مسجد مادر شاه بود ، تاسیس کرد. در این زمان روابط ایران و روسیه به خاطر مردم گرجستان به دشواری برخورده بود .از جمله گویا زنانی بودند که ایشان را از گرجستان به اسارت به تهران آورده بودند و به عادت آن زمان یا آنان را به این و آن فروخته یا بزور به عقد افراد مختلف در آورده بودند . شاید برخی از آنها هم فرزندانی داشتند اما ناچار بازگشت به خانه و زادگاه خود را به سرشکستگی و اسارت و بردگی ترجیح می دادند. در هر صورت گریبایدوف ناچار باید کارهایی را انجام میداد در اسناد ایرانی به او نسبت خشونت و سختگیری دادند از نامه هایی که در این سفر به دوستان خود و به همسرش از تهران نوشته بود پیداست که دوری از آنها برایش بسیار ناراحت کننده بود و باید تند شده باشد . وقتی وی در آغاز سال ۱۲۴۴ هجری شمسی ۱۸۲۸ میلادی به تهران وارد شد .از الکسی پترویچ یرمولوف فرمانده قوای روسیه در جنگهای قفقاز از جمله جنگ با ایران نقل شده که پس از مشاهده رفتار گریبایدوف با ایرانیها به او توصیه کرده بود “نباید مردمان مغلوب را خانهخراب کرد” و گریبایدوف پاسخ داده بود که “ایرانیان فقط در برابر قدرت خاضعاند”. همچنین گفته اند که چون قزاق های او غالباً به حال مستی در کوچه های تهران دیده شده کن نفرت نسبت به افراد او در ذهن مردم تهران ایجاد شده بود. امتناع آقای وزیر مختار در رفع شکایاتی که به این مناسبت نزد او میبردند موجب تشدید حس نفرت می گردید.
از طرف دیگرچنانکه اشاره شد در این زمان تعدادی از اسیران گرجی حاضر در ایران آرزوی بازگشت به دیار خود را داشتند. اما بازگشتشان به موانعی بر خورده بود . در چنین شرایطی برخی از آنها گریخته و به گریبایدوف پناه برده و در سفارت زندگی میکردند. در اسناد ایرانی نوشتنه اند دو زن ارمنی همسر ایرانیان شده واز ایشان فرزند داشتند و در خانه الله یار خان آصف الدوله زندگی میکردند .آصف الدوله موقع هجوم روسها به تبریز ، در تبریز اسیر روسها شده بود و از ایشان کینه در دل داشت. گریبایدوف دستور داده بود این زنان را به زور از خانه شوهر بیرون آورده و به سفارت ببرند .اما این ماجرا موجب شورش مردم گردید و به این صورت بود که به سفارت روسیه حمله بردند . ساعت هشت و نیم صبح ۱۱ فوریه ۱۸۲۹ بازارهای تهران را بستند و اهالی با خشم وهیجان به سمت اقامتگاه سفیر هجوم بردند . همین که مردم به زور وارد محوطه سفارت شدند درگیری ها آغاز شد و گلوله رها شد .گریبایدوف با چند تن از محافظان ایرانی و قزاقی که با خود آورده بودند و شمار ایشان به بیست الی سی نفر می رسید به دفاع پرداختند. در نتیجه تیراندازی محافظان سفارت، شش تن از جمله حمله بران کشته شدند . مردم کشته ها را به یکی از مساجد تهران بردند . این بار نزدیک ۳۰ هزار تن از مردم به سفارت حمله بردند و آنجا را محاصره کردند و با هرچه توانستند حتی با سنگ و چوب بر مدافعان تاختند.از ۳۵ نفر از کارمندان سفارت تنها یک تن ،یعنی مالزوف دبیر اول و از محافظان نیز دو تن زنده ماندند.گریبایدوف هم بر اثر اصابت سنگی که به شقیقه اش خورده بود کشته شده بود. درباره دلایل کشته شدن وی البته به یک نکته دیگر هم اشاره می شود .می گویند که چون وی از دکابریست ها بوده و دولت تزاری هر جا که توانسته نابود آنها را نابودکرده بود ، کشتن گریبایدوف نیز مورد توجه روسیه تزاری بوده و بدین گونه خود را از میان برداشتند . بدین ترتیب باید گفت ۱۹ روز پس از ورود به تهران کشته شد و پیکرش از تهران به تفلیس بردند و مجاور شهر تفلیس به خاک سپرده شد .
گروه تاریخ