دکتر مهدی محقق در نشست “شب میر داماد “که در 12 آبان در خانه اندیشمندان علوم انسانی به میزبانی مجله بخارا برگزار شد با ذکر این مقدمه که باید دانشمندان جامعه را به مردم معرفی کرد، اظهار داشت: یکی از دانشمندان قابل توجه در کشور ما میرداماد است که مدارس و خیابانهای بسیاری به نام او وجود دارد ،ولی نسل جوان آشنایی چندانی با آن ندارد .بنابراین ما بایستی افکار و نظریات دانشمندان را نشر بدهیم ،تا یک فکر ایرانی به وجود بیاوریم .میرداماد از دانشمندان برجسته در حوزه فلسفه و جزء مکتب حکمت متعالیه شمرده می شود .
ما حکمت مشاء داریم که نماینده آنها ابونصر فارابی و ابن سینا هستند. حکمت اشراق داریم که نماینده اش شیخ شهاب الدین سهروردی است. در نهایت حکمت متعالیه داریم که حکمتی است که تاکنون هم در جامعه ما تداوم داشته است. شاید هیچ مملکت اسلامی دیگری نیست که فلسفه در آن به این صورت زنده و فعال باشد در حالیکه در مملکت ما فلسفه در وجود دانشمندان و اندیشمندان بزرگی متجلی است. از دوره میرداماد، ملاصدرا تا فیض کاشانی، عبدالرزاق لاهیجی ومرحوم حاج ملا هادی سبزواری .کتاب شرح منظومه حاج ملا هادی سبزواری در مدارس و دانشگاه ها تدریس می شود. این کتاب با شعر فلسفه را گفته است است و ما نیز چاپ منقحی از منظومه حاج ملا هادی سبزواری با حواشی وتعلیقات منتشر کرده ایم. کتاب الان کتاب درسی هم در حوزههای علمیه و هم در دانشگاهها است. حاج ملاهادی سبزواری در مقدمه کتابش تصریح میکند که این اشعار را در زمینه حکمت متعالیه سروده است و از آن به عنوان خیر کثیر تعبییر شده است .
در حقیقت میرداماد در مقطع حساسی از تاریخ ظهور کرده است.ظهور میرداماد و فیلسوفان دیگر حکمت متعالیه بعد از آن شکل گرفت که در بسیاری از نقاط فلسفه موردطعن و لعن قرار داشت . میدانیم که در مسیر تاریخ گروهی پیدا شدند که با فلسفه مخالف بودند و این تقابل با فلسفه جایی برای خودش باز کرد .در همین ارتباط بود که با ابن سینا و فارابی نیز مخالفتهای وجود داشت وقتی تقابل با اندیشه فلسفی شکل گرفت افراد متعددی برای حل مشکل فعالیتشان را آغاز کردند. از اولین افراد ناصرخسرو بود که کتاب جامع الحکمتین را نوشت و در مقدمه کتاب آورده بود که حکمت دینی را باید با حکمت عقلی آشتی بدهیم .بعد از ناصر خسرو، ابن رشد هم در اندلس ،توجه کرد که بین دین و فلسفه آشتی بدهد تا بدبینی نسبت به فلسفه از بین برود. زمانی که میرداماد به وجود آمد اقداماتی برای پذیرش فلسفه در جامعه انجام شد. یکی اینکه فلسفه کلمه ای یونانی بود و به عنوان کلمه بیگانه با آن مخالف بودند .معنی فلسفه را چنین تفسیر میکردند که سوفیا به معنی دانش ،فیلا به معنی دوستدار است. معنی آن می شود دوستدار فلسفه. بنابراین حکمت را به جای فلسفه گذاشتند و حکمت متعالیه آغازش با میرداماد و ملاصدرا بود. این تلاشها به تداوم آموزش فلسفه منجر شد.
به همین جهت علاقه به فلسفه تا دوران معاصر نیز در ایران وجود داشته است. من در زمان تحصیل هم شاگرد بزرگترین فیلسوفان ایرانی بودم که فلسفه برای شان زنده بود .در همان مدرسه ای که در آن حجره داشتم، یعنی مدرسه سپهسالار که متصل به مدرسه مروی خیابان ناصرخسرو روبروی شمس العماره بود. در وقف نامه اش آمده بود که بزرگترین فیلسوف تهران باید در آنجا تدریس کند. دلیل توجه به فلسفه در جامعه در حقیقت همین تغییرات ایجاد شده در فلسفه و حکمت متعالیه بود . نویسندگان بعدی نیز تلاش می کردند در کتاب های فلسفی شان به آیات قرآنی نیز استناد کنند . میر داماد گرچه مشکل نویس بود و فهم معانی نوشته هایش دشوار بود ،اما کتابهایش همچنان مورد توجه است. به همین جهت باید تلاش کنیم که تهران را مرکز توسعه فلسفه اسلامی کنیم و اندیشمندان فلسفه اسلامی را مورد توجه بیشتری قرار دهیم .
گروه خبر